لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] چیز سخت و محکم.
مترادف ها
مافوق، بیرونی، فوقانی، بالایی، رویی
بیرونی، بالایی، رویی
رویی، شبیه فلز روی، رویین
ظاهری، رویی، سطحی، فقط تا روی پوست
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید