رویش
/ruyeS/
مترادف رویش: بالش، رشد، روییدن، نشو، نما، نمو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
{outgrowth} [زیست شناسی-میکرب شناسی] تخریب پوسته و لایه های خارجی که به ظهور یک یاختۀ رویای جدید منجر می شود
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
مترادف ها
ریشه، جوانه زنی، رویش
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه رویش
معادل ابجد 516
تعداد حروف 4
تلفظ ruyeš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: rōyišn]
مختصات ( یِ ) ( اِمص . )
آواشناسی ruyeS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین به جای واژه مغولی بالش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه بالش
معادل ابجد 333
تعداد حروف 4
تلفظ bāla ( e ) š
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مغولی] ‹بالشت› [قدیمی]
مختصات ( ~. ) ( اِ. )
آواشناسی bAleS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 516
تعداد حروف 4
تلفظ ruyeš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: rōyišn]
مختصات ( یِ ) ( اِمص . )
آواشناسی ruyeS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین به جای واژه مغولی بالش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه بالش
معادل ابجد 333
تعداد حروف 4
تلفظ bāla ( e ) š
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مغولی] ‹بالشت› [قدیمی]
مختصات ( ~. ) ( اِ. )
آواشناسی bAleS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
معنی رویش:رشد کردن یا قد کشیدن
ابتدا ریشه چه سپس جوانه زدن رویان
جنون نبات ؛ رویش فراوان گیاه. ( دزی ج 1 ص 220 ) .
سبز شدن
رشد کردن
رشد کردن ، قدکشیدن