رویش

/ruyeS/

مترادف رویش: بالش، رشد، روییدن، نشو، نما، نمو

معنی انگلیسی:
vegetation, growth, outgrowth

لغت نامه دهخدا

رویش. [ ی ِ ] ( اِمص )عمل روییدن. نمو. ( فرهنگ فارسی معین ) ( لغات فرهنگستان ). رجوع به جنگل شناسی ج 1 ص 162 و 166 و 172 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل روییدن نمو .

فرهنگ معین

(یِ ) (اِمص . ) روییدن ، نمو.

فرهنگ عمید

عمل روییدن، نمو.

فرهنگستان زبان و ادب

{increment} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] هرنوع افزایش در محیط یا قطر یا سطح برابر سینه یا ارتفاع یا حجم یا کیفیت یا ارزش درخت
{outgrowth} [زیست شناسی-میکرب شناسی] تخریب پوسته و لایه های خارجی که به ظهور یک یاختۀ رویای جدید منجر می شود

واژه نامه بختیاریکا

هیزُو

دانشنامه عمومی

رویش ( انگلیسی: Reusch ) شرکت تجهیزات ورزشی ایتالیایی است، که در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد.
عکس رویش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

germination (اسم)
ریشه، جوانه زنی، رویش

فارسی به عربی

استنباط

پیشنهاد کاربران

واژه رویش
معادل ابجد 516
تعداد حروف 4
تلفظ ruyeš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: rōyišn]
مختصات ( یِ ) ( اِمص . )
آواشناسی ruyeS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین به جای واژه مغولی بالش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه بالش
معادل ابجد 333
تعداد حروف 4
تلفظ bāla ( e ) š
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مغولی] ‹بالشت› [قدیمی]
مختصات ( ~. ) ( اِ. )
آواشناسی bAleS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا

معنی رویش:رشد کردن یا قد کشیدن
ابتدا ریشه چه سپس جوانه زدن رویان
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=pg92cspLy0I&ab_channel=WeAreTeachers
جنون نبات ؛ رویش فراوان گیاه. ( دزی ج 1 ص 220 ) .
سبز شدن
رشد کردن

رشد کردن ، قدکشیدن

بپرس