دیکشنری
مترجم
بپرس
روی گردانی
/ruygardAni/
مترادف روی گردانی
: اعراض، تمرد، روگردانی، سرپیچی
معنی انگلیسی
:
reluctance
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
روی گردانی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) روگردانی. عمل روی گرداندن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
عمل روی گرداندن اعراض .
فرهنگستان زبان و ادب
{churn} [مهندسی مخابرات] فرایندی که در آن مشترکان به طور پیاپی خدمات دهندگان را تعویض کنند
اصطلاحات و ضرب المثل ها
{churn} [مهندسی مخابرات] فرایندی که در آن مشترکان به طور پیاپی خدمات دهندگان را تعویض کنند
پیشنهاد کاربران
بی توجهی
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها