لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مسگر، سفیدگر، صفار
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
سفیدگر، ابکار فلزات، رویگر
پیشنهاد کاربران
سفیدگر، سفیدکار
اهنگر مسگر رویگر حداد صفار
رویگر. . خانوارهایی که در روستای ریگک از توابع شهرستان اردل استان چهار محال بختیاری که از نوادگان یعقوب لیث صفار بوده که در گذر زمان با چند مرحله کوچ به لامرد استان فارس وسپس به سپیدان وچرمهین اصفهان وسپس به مناطق بختیاری کوچ نموده وتا قبل از ثبت سجل با فامیلی صفاریان بوده که به ظفاریان ویا ظفریان معروف بودند. طبق کتیبه که موجود میباشد خانوارهایی نیز از این طایفه در کنار آرامگاه یعقوب لیثدر دزفول سکنی دارند. که مکتوب میبلشد که در هر مرحله از کوچ تعداد زیادی از جوانان آنها در راه وطن کشته میشد. وبه عبارتی به خاطر رشادت آنان ظفاریان به معنی پیروز مندان برآنان نامگذاری شد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
روگر ( رو ) در فرهنگ لغت بختیاری به معنای بالا یا لبه ی پرتگاه ( گر ) هم به معنای سنگ ها و سخره های بزرگ
روگر یکی از منطقه های کوچ عشایر ایل بختیاری بوده ک در گذره زمان به یکجا نشینی روی می اورند از طوایف مختلف ایل بختیاری از جمله اصلی این طوایف آسترکی ( بهرامسری_صفروند ) بابادی ( نصیر_احمدی )
... [مشاهده متن کامل]
زراسوند با فامیلی های رئیسی و حاتمی ک در روستای شیخ محمود ساکنن
روگر یکی از منطقه های کوچ عشایر ایل بختیاری بوده ک در گذره زمان به یکجا نشینی روی می اورند از طوایف مختلف ایل بختیاری از جمله اصلی این طوایف آسترکی ( بهرامسری_صفروند ) بابادی ( نصیر_احمدی )
... [مشاهده متن کامل]
زراسوند با فامیلی های رئیسی و حاتمی ک در روستای شیخ محمود ساکنن
طایفه روگری یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری زراسوند دینارونی باب میباشند