گونه دینار گرفتن رخسار ؛ برنگ دینار درآمدن آن. بلون دینار شدن رخ و چهره. بگونه دینار زرد شدن روی :
امروز همی بینمتان بار گرفته
رخسارکتان گونه دینار گرفته.
منوچهری.
امروز همی بینمتان بار گرفته
رخسارکتان گونه دینار گرفته.
منوچهری.
روی چون دینار ؛ کنایه از چهره زرد است :
گر خبر از درد من نیست ترا کن درنگ
تا بتوگوید درست روی چو دینار من.
اوحدی.
گر خبر از درد من نیست ترا کن درنگ
تا بتوگوید درست روی چو دینار من.
اوحدی.