روی و راه

پیشنهاد کاربران

روی و راه ؛ چاره جویی و اراده :
ازآن خون که او ریخت بر بیگناه
کسی را نبد اندر آن روی و راه.
فردوسی.
|| هوش و شعور. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( لغت محلی شوشتر ) ( ناظم الاطباء ) . هوش. ( جهانگیری ) ( غیاث اللغات ) ( شعور ج 2 ورق 14 ) .

بپرس