bank (فعل)روی هم انباشتن، در بانک گذاشتن، کپه کردن، بلند شدن بطور متراکم، بانکداری کردنaccumulate (فعل)انباشتن، اندوختن، متراکم کردن، روی هم انباشتنhuddle (فعل)روی هم انباشتن، ازدحام کردن، روی هم ریختنstack up (فعل)روی هم انباشتن، جمع کردن، اندازه گرفتنpyramid (فعل)روی هم انباشتن، شکل هرم ساختن