روی دژم ؛ روی ترش :
نیامدش خوش پیر جاماسب را
به روی دژم گفت گشتاسب را.
دقیقی.
بدو گفت مهتر به روی دژم
که برگوی تا از که دیدی ستم.
فردوسی.
نشینیم هر دو پیاده بهم
به می تازه داریم روی دژم.
فردوسی.
نیامدش خوش پیر جاماسب را
به روی دژم گفت گشتاسب را.
دقیقی.
بدو گفت مهتر به روی دژم
که برگوی تا از که دیدی ستم.
فردوسی.
نشینیم هر دو پیاده بهم
به می تازه داریم روی دژم.
فردوسی.