روی تابیدن

لغت نامه دهخدا

روی تابیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) روی تافتن. اعراض. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به رو تافتن و روی تافتن شود.

فرهنگ فارسی

روی تافتن . اعراض

پیشنهاد کاربران

چه از تیر و چه از تیغ، شما روی نتابید
که در جوشن عشقید، که از کرب و بلایید
حمید سبزواری

بپرس