روگردان نبودن از کاری ؛ اعراض نکردن از آن. ترک نگفتن آن را. امتناع و اباء نداشتن از آن : از یک لنگری پلو، از یک قرابه شراب رو گردان نیست. ( از یادداشت بخطمؤلف ) . روگرداننده. نافرمان و سرکش و مخالف و یاغی. ( ناظم الاطباء ) . روی گردان. و رجوع به روی گردان شود.