روگردان شدن از کاری یا چیزی

پیشنهاد کاربران

روگردان شدن از کاری یا چیزی ؛ منصرف شدن از آن. ترک گفتن آن را. ( از یادداشت بخط مؤلف ) . روی برگرداندن : بضرورت روگردان شده میل سمرقند نمود. ( تذکره دولتشاه ص 364 ) .
شوند لاله و گل چون چراغ روگردان
ز من به گلشن ایام اگر نسیم شوم.
سلیم ( از آنندراج ) .

بپرس