روگاه. ( اِ مرکب ) سرلوح کتاب. ( ناظم الاطباء ). دیباچه. ( برهان ) ( صراح اللغة ). دیباچه کتاب. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || طرف بالای جامه. ( ناظم الاطباء ). دست بالای جامه. ( از برهان ). حاشیه و سجاف جامه. ( ناظم الاطباء ). علم جامه. ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ). || مشهور. معروف. پیشوا. مقتدا. ( یادداشت بخط مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ). پیشوای قوم و پیشوای ملت. ( از برهان ): ادم ؛ پیشوای قوم و روگاه آنها که شناخته شوند به او. گویند: هو ادم اهله ؛ او روگاه اهل و مقتدای آنهاست. ( منتهی الارب ). || سرهنگ. ( ناظم الاطباء ).
{fairway, mid-channel} [حمل ونقل دریایی] بخشی از آب های ناوش پذیر در رودخانه ها و بین بنادر و ورودی بنادر که علامت گذاری شده است