روژ

/roZ/

معنی انگلیسی:
rough, rouge

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

روژ. [ رُژ ] ( اِ ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

سرخ، سرخی، سرخ خاب
۱ - ( اسم ) مادهای سرخ رنگ که زنان بلب مالند . ۲ - ( صفت ) سرخ قرمز پودر روژ .

فرهنگ معین

(رُ ) [ فر. ] ۱ - (اِ. ) ماده ای آرایشی که زنان به لب یا گونه مالند. ۲ - (ص . ) سرخ ، قرمز.

فرهنگ عمید

ماده ای به رنگ قرمز یا رنگ های دیگر که زنان برای زیبایی به لب می زنند، ماتیک.

پیشنهاد کاربران

روژ=روژ. و. روروژان =روز وروزها
درزبان لکی روژ=روز. وروژان =روزها
که دراصل این کلمه روشان وروشن وهنگام روز چونکه هوا روشن است وروشنایی پدیدارمی شود درابتدای تکلم به روزهنگام =روشن وروشنا گفنه اندوبعدها به روژوبه روز تغییر پیداکرده است .
...
[مشاهده متن کامل]

روشن درزبان لکی وکردی به همین شکل نوشتار خوانده می شود .
ولی در فارسی به شکل رآوشن خوانده می شود
بل کمی تامل می توان دریافت که :
روشن=روژن=روزن
روشن=روژ=روز
سیرتکاملی این کلمه است .

روژ در زبان لکی یعنی : ۱. روز ۲. روشنایی آسمان و تابیدن پرتو آفتاب در اول صبح در شعر لکی زیر
رَم کردی روژا کردی وِیر سر نِثاریا بردهِ
یعنی خداوند به ما رحم کرده که روز شده و برف سر کوهها رو آب کرد و برد و اصطلاحاً یعنی هوا گرم شد به لطف پروردگار و این شعر روژ نهایت لطف خداوند را می رساند
[کوردی] به معنی روز

بپرس