روچ. ( اِ ) بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زا تبدیل می یابد. ( انجمن آرا ). روج. رجوع به روج و روز شود : ویته سردر بیابانم شو و روچ سرشک از دیده بارانم شو و روچ نه تو دیرم نه جانم میکرو درد همی زانم که نالانم شو و روچ.
بابا طاهر ( از انجمن آرا ).
فرهنگ فارسی
بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم بازا تبدیل می یابد