رؤوف. [ رَ ئو ] ( ع ص ) رؤف. رئوف. مهربان و سخت بسیار مهربان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رَئِف. رَأف. رَئُف. رائف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مهربان. ( آنندراج )( یادداشت مؤلف ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ). مشفق. ( فرهنگ فارسی معین ). بخشایش گر. بسیاررحمت. بسیار مهربان. رحیم. رحمان. بسیار بخشنده. عطوف. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.