بدو گفت سیندخت کای پهلوان
همان رونمایش بده این زمان.
فردوسی.
عروسی کآسمان بوسید پایش دهی ویرانه باشد رونمایش.
نظامی.
بروسی که این سنت آرد بجای دهد بوسه آیینه رارونمای.
نظامی.
دید مشاطه روی تو آینه داد رونماآینه کیست تا بود روی نمای روی تو.
سلمان ساوجی.
آن ماه ، روی اگر بنماید شبی بمادر وجه رو نهیم دل و جان به رونما.
سلمان ساوجی.
کردم اگر چه هردو جهان رونمای تواز بی بضاعتی خجلم از لقای تو.
صائب ( ازآنندراج ).