روف

لغت نامه دهخدا

روف. [ رَ ] ( ع مص ) آرمیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سکون و از رأفة نیست. ( از اقرب الموارد ) . || بخشودن. || مهربانی کردن. || مهربانی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

روف. ( اِ ) به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا. ( ناظم الاطباء ). به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف. ( برهان ) ( آنندراج ) ( لغت فرس اسدی ). بذر قطونا که امروزه بین پزشکان معاصربه تخم اسپرزه یا اسفرزه معروف است. ( یادداشت مؤلف ). || ماست باشد. ( لغت فرس اسدی ص 246 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) بزرقطونا اسفرزه
به زبان سمرقندی اسفرزه و بزرقطونا به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا و آن تخمی است معروف .

فرهنگ عمید

= اسفرزه

دانشنامه عمومی

روف ( نام علمی: Gymnocephalus cernua ) نام یک گونه از تیره سوف ماهیان است. روف ماهی آب شیرین است و در مناطق معتدل اروپا و شمال آسیا یافت می شود. این ماهی به دریاچه های بزرگ آمریکای شمالی معرفی شده است، براساس گزارش چون این ماهی گونه ای گونه ای مهاجم است و سریعتر از گونه های دیگر تولید و مثل می کند، معرفی اش نتایج تاسف باری داشته و باعث بر هم خوردن نظم طبیعی آن مکان ها شده است.
عکس روفعکس روف
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

مایکل روف ( Michael Roaf ) باستانشناس بریتانیایی است که تخصص ویژه اش ایرانشناسی و آشور شناسی است و باستانشناسی آسیای غربی را در کالج دانشگاهی لندن تحصیل کرده است. . پایان نامه دکترای روف نقش برجسته ها
...
[مشاهده متن کامل]
و حجاران تخت جمشید است که به فارسی هم ترجمه شده است. پس از انقلاب اسلامی ایران از سال 1981 تا سال 1985 سرپرست مطالعات باستانشناسی عراق بوده است. سابقه تدریس در دانشگاه برکلی کالیفرنیا را دارد و در حال حاضر استاد تاریخ خاور نزدیک در دانشگاه مونیخ است. روف در ایران عراق و ترکیه و بحرین فعالیت پژوهشی و باستانشناختی داشته است. به ویژه در ایران تپه نوشیجان که بازمانده از دوران مادهاست توسط ایشان و به سرپرستی دیوید استروناخ مورد بررسی قرار گرفته است که حاوی بقایای معماری از آن دوره است و کتابی هم در مورد این یافته ها و تحقیقات انتشار داده است و اخیرا هم به همراهی گروه دانشگاه مونیخ در ترکیه بررسی های میدانی خود را در زیارت تپه ترکیه ادامه می دهد که مربوط به دوران امپراتوری آشور است.

در لهجه پارسی غور جاری پزرگ که گارگران شهرداری به آن جاده را جارو کنند جاروی که با آن استاده زمین جارو کرده شود
در زبان گیلکی مرکزی : زنبور زرد یا زنبور زرد اجتماعی نوعی زنبور وحشی است . زنبور بزرگ

بپرس