روغنین

لغت نامه دهخدا

روغنین. [ رَ / رُو غ َ ] ( ص نسبی ) برشته و بریان شده با روغن. ( ناظم الاطباء ) ( از شعوری ج 2ورق 25 ). چرب. روغنی. ( یادداشت مؤلف ) :
زبان روغنینم زآتش آه
بسوزد چون دل قندیل ترسا.
خاقانی.
|| لقمه قاضی که خمیر آن با روغن آغشته و پخته باشد. ( از شعوری ج 2 ورق 25 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس