کره، روغن، روغن زرد، کره مالیدن روی
روغن زرد
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
روغن زرد ؛ روغن گاو. ( ناظم الاطباء ) . کره داغ کرده و بی جرم. روغنی که از شیر گاو یا گوسفند و غیره بدست آید: مگر روغن زردفروخته ؟ ( از یادداشت مؤلف ) .
روغن زرد: [عامیانه، اصطلاح] نگا. روغن حیوانی.