روضه گاه

لغت نامه دهخدا

روضه گاه. [ رَ ض ِ / ض َ ] ( اِ مرکب ) ظاهراً جایگاه سبزه و چمن. باغستان. چمنزار :
بود در روضه گاه آن بستان
چمنی بر کنار سروستان.
نظامی.
روضه گاهی چو صد نگار در او
سرو و شمشاد بیشمار در او.
نظامی.
چشم او را که مهر مازاغ است.
روضه گاه برون این باغ است.
نظامی.
|| مقبره. گور :
از کوه درآمدی چو سیلی
رفتی سوی روضه گاه لیلی.
نظامی.
کردند چنانکه داشت راهی
بر تربت هر دو روضه گاهی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - باغ گلستان . ۲ - ( اسم ) بهشت .
جایگاه سبز و چمن . باغستان

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ۱ - باغ . ۲ - بهشت .

پیشنهاد کاربران

روضه گاه بستان: باغچه ای که در آن گلها و درختان زینتی کاشته شده و زیباترین بخش باغ و بستان را تشکیل می دهد .
بود در روضه گاه آن بستان
چمنی بر کنار سروستان
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 578 )

بپرس