[ویکی فقه] نام گذاری شب های محرم به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه ذاکران اهل بیت (علیهم السّلام) به تقلید از شب های خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام گرفته است. شب ششم، شب نوجوانان عاشورایی و شب روضه قاسم بن الحسن (علیه السّلام) است.
قاسم فرزند امام حسن (علیه السلام) به سال ۴۷ ه. ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ص۲۵۳.
به نقلی در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیه السلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی شود. از این رو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام (علیه السلام) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «احلی من العسل؛ شیرین تر از عسل.» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد.
بحرانی، هاشم، مدینة المعاجز، ج۴، ص۲۱۴-۲۱۵.
در روز عاشورا هنگامی که نوبت مبارزه به قاسم رسید، برای کسب اجازه خدمت امام حسین (علیه السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو قدری گریستند و قاسم مجددا اجازه خواست و امام حسین (علیه السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پای امام را بوسه می زد و بر خواسته اش پای می فشرد. ولی امام (علیه السلام) اجازه نمی داد تا سرانجام موفق به دریافت اجازه گردید. ملاحسین کاشفی درباره چگونگی اذن خواستن حضرت قاسم از امام حسین (علیه السلام) و اذن ندادن آن حضرت می نویسد: سرانجام حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیه السلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (علیه السلام) برندارد... اذن میدان گرفت.
کاشفی، ملا حسین، روضة الشهداء، ج۱، ص۴۰۰.
...
قاسم فرزند امام حسن (علیه السلام) به سال ۴۷ ه. ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ص۲۵۳.
به نقلی در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیه السلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی شود. از این رو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام (علیه السلام) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «احلی من العسل؛ شیرین تر از عسل.» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد.
بحرانی، هاشم، مدینة المعاجز، ج۴، ص۲۱۴-۲۱۵.
در روز عاشورا هنگامی که نوبت مبارزه به قاسم رسید، برای کسب اجازه خدمت امام حسین (علیه السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو قدری گریستند و قاسم مجددا اجازه خواست و امام حسین (علیه السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پای امام را بوسه می زد و بر خواسته اش پای می فشرد. ولی امام (علیه السلام) اجازه نمی داد تا سرانجام موفق به دریافت اجازه گردید. ملاحسین کاشفی درباره چگونگی اذن خواستن حضرت قاسم از امام حسین (علیه السلام) و اذن ندادن آن حضرت می نویسد: سرانجام حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیه السلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (علیه السلام) برندارد... اذن میدان گرفت.
کاشفی، ملا حسین، روضة الشهداء، ج۱، ص۴۰۰.
...
wikifeqh: روضه_حضرت_قاسم