[ویکی شیعه] روضه ساربان یکی از روضه های عصر عاشورا و شام غریبان. در این روضه به داستان بریدن انگشت امام حسین(ع) اشاره می شود که ساربان به طمع انگشتر و با عجله دست امام را قطع می کند. البته گاهی آمدن نام ساربان در روضه ها اشاره به ساربانی است که کاروان اسرا را به کوفه حرکت می دهد.
حسین بن حمدان خصیبی(م ۳۳۴) در کتاب الهدایة الکبری گزارشی را نقل میکند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری می پرداخت، از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(ع) راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان در خدمت کاروان بودم و چشمم به کمربند امام افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم، پس از شهادت امام حسین(ع) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که امام با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکست ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، ملائکه و حضرت زهرا(س)در آن قرار داشتند. امام حسین(ع) در حالی که سر بریدهاش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(س) سخن گفت و از من به مادرش و پیامبر(ص) شکایت کرد، پیامبر(ص) جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد. بعضی نام وی را بریده بن وائل گفته اند.از آنجا که ناقل اصیل این قصه خصیبی بوده و وی در منابع رجالی تضعیف شده است. لذا نمی توان این داستان پذیرفت، اما کسی که انگشت امام را به طمع انگشتری برید، بجدل بن سلیم کلبی بود. به نظر می رسید این دو داستان در افواه عمومی با هم خلط شده باشد.
روضه خوان در این مجلس داستان قطع انگشت امام حسین(ع) را به ساربان نسبت می دهد، ساربان از تاریکی شب شام غریبان استفاده کرده و اقدام به این کار می کند، از این روی این روضه بیشتر در شام غریبان خوانده می شود، اگر چه این روضه از روضه های معروف و عامه پسندی است که در مواقع مختلف به آن اشاره می شود.البته گاهی نام ساربان در روضه های دیگری نیز برده می شود که منظور ساربان قطع کننده انگشت نیست، بلکه در این روضه ها منظور ساربانی است که اسرا را به سوی کوفه و شام می برد.مانند «مران یکدم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل» یا «ساربان آهسته ران جان گم کرده ام»
حسین بن حمدان خصیبی(م ۳۳۴) در کتاب الهدایة الکبری گزارشی را نقل میکند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری می پرداخت، از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(ع) راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان در خدمت کاروان بودم و چشمم به کمربند امام افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم، پس از شهادت امام حسین(ع) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که امام با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکست ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، ملائکه و حضرت زهرا(س)در آن قرار داشتند. امام حسین(ع) در حالی که سر بریدهاش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(س) سخن گفت و از من به مادرش و پیامبر(ص) شکایت کرد، پیامبر(ص) جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد. بعضی نام وی را بریده بن وائل گفته اند.از آنجا که ناقل اصیل این قصه خصیبی بوده و وی در منابع رجالی تضعیف شده است. لذا نمی توان این داستان پذیرفت، اما کسی که انگشت امام را به طمع انگشتری برید، بجدل بن سلیم کلبی بود. به نظر می رسید این دو داستان در افواه عمومی با هم خلط شده باشد.
روضه خوان در این مجلس داستان قطع انگشت امام حسین(ع) را به ساربان نسبت می دهد، ساربان از تاریکی شب شام غریبان استفاده کرده و اقدام به این کار می کند، از این روی این روضه بیشتر در شام غریبان خوانده می شود، اگر چه این روضه از روضه های معروف و عامه پسندی است که در مواقع مختلف به آن اشاره می شود.البته گاهی نام ساربان در روضه های دیگری نیز برده می شود که منظور ساربان قطع کننده انگشت نیست، بلکه در این روضه ها منظور ساربانی است که اسرا را به سوی کوفه و شام می برد.مانند «مران یکدم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل» یا «ساربان آهسته ران جان گم کرده ام»
wikishia: روضه_ساربان