روشنایی های شهر ( به انگلیسی: City Lights ) فیلمی صامت، به کارگردانی چارلی چاپلین با بازی چارلی چاپلین، ویرجینیا چریل، فلورنس لی، هری مایرز و تولید سال ۱۹۳۱ است. [ ۱]
این فیلم از احساسی ترین فیلم های چارلی چاپلین دانسته شده که ماجرای عاشقانه ولگرد کوچولو با یک دختر نابینا را به تصویر می کشد. [ ۲] این فیلم از نگاه بنیاد فیلم آمریکا بهترین فیلم جهان در زمینه کمدی رمانتیک محسوب می گردد. همچنین در لیست ۱۰۰ سال… ۱۰۰ فیلم به انتخاب بفا ( بازبینی ۲۰۰۷ ) که توسط بنیاد فیلم آمریکا تنظیم شد، به عنوان دهمین فیلم تاریخ سینما برگزیده شده است.
روشنایی های شهر، به گفته بسیاری، بهترین فیلم چاپلین محسوب می شود.
چارلی، با دختر گلفروش نابینایی آشنا می شود. او از دختر یک گل می گیرد و به او دل می بندد. در همان شب، یک ثروتمند مست که قصد خودکشی دارد را نجات می دهد و مرد ثروتمند با او دوست می شود ( وقتی مست است چارلی را به خاطر می آورد و در حالت عادی او را نمی شناسد ) . چارلی سعی می کند برای اینکه هزینه بهبود چشمان دختر را به دست آورد، از مرد پول بگیرد. او رفتگر می شود تا پول به دست آورد و آن را خرج چشمان دختر گلفروش بکند ولی چون دیر سرکار حاضر می گردد از آنجا اخراج می شود.
چارلی به مسابقه بوکس می رود تا برنده شود و پول به دست آورد ولی درمسابقه می بازد و مأیوس می شود. در اواخر فیلم، چارلی در خانه مرد ثروتمند مست است که دو دزد به صورت مخفیانه وارد خانه می شوند. آن ها مرد را مضروب می کنند و چارلی از ترس به پلیس تلفن می کند. دزدها فرار می کنند و پلیس به خیال اینکه چارلی مرد را زده، قصد دستگیری او را دارد. مرد به هوش می آید و چون مستی از سر او پریده، می گوید که چارلی را نمی شناسد. چارلی به سختی از آنجا می گریزد و هرچه پول به دست آورده به دختر می دهد. دختر از او تشکر می کند و چارلی پس از مدت کوتاهی در خیابان توسط پلیس شناخته شده و به زندان می افتد.
او پس از مدت ها، از زندان آزاد می شود و به همان مکانی می رود که دختر گلفروش را در همان جا دید. او می بیند که دختر صاحب یک مغازه گلفروشی است و کارش هم رونق دارد. دختر بینایی اش را به دست آورده و چارلی در نظرش یک غریبه است و او را نمی شناسد. چارلی یک شاخه گل از دختر می خرد و وقتی دختر می خواهد بقیه پول را به چارلی بدهد، دستان او را لمس می کند و چارلی را می شناسد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین فیلم از احساسی ترین فیلم های چارلی چاپلین دانسته شده که ماجرای عاشقانه ولگرد کوچولو با یک دختر نابینا را به تصویر می کشد. [ ۲] این فیلم از نگاه بنیاد فیلم آمریکا بهترین فیلم جهان در زمینه کمدی رمانتیک محسوب می گردد. همچنین در لیست ۱۰۰ سال… ۱۰۰ فیلم به انتخاب بفا ( بازبینی ۲۰۰۷ ) که توسط بنیاد فیلم آمریکا تنظیم شد، به عنوان دهمین فیلم تاریخ سینما برگزیده شده است.
روشنایی های شهر، به گفته بسیاری، بهترین فیلم چاپلین محسوب می شود.
چارلی، با دختر گلفروش نابینایی آشنا می شود. او از دختر یک گل می گیرد و به او دل می بندد. در همان شب، یک ثروتمند مست که قصد خودکشی دارد را نجات می دهد و مرد ثروتمند با او دوست می شود ( وقتی مست است چارلی را به خاطر می آورد و در حالت عادی او را نمی شناسد ) . چارلی سعی می کند برای اینکه هزینه بهبود چشمان دختر را به دست آورد، از مرد پول بگیرد. او رفتگر می شود تا پول به دست آورد و آن را خرج چشمان دختر گلفروش بکند ولی چون دیر سرکار حاضر می گردد از آنجا اخراج می شود.
چارلی به مسابقه بوکس می رود تا برنده شود و پول به دست آورد ولی درمسابقه می بازد و مأیوس می شود. در اواخر فیلم، چارلی در خانه مرد ثروتمند مست است که دو دزد به صورت مخفیانه وارد خانه می شوند. آن ها مرد را مضروب می کنند و چارلی از ترس به پلیس تلفن می کند. دزدها فرار می کنند و پلیس به خیال اینکه چارلی مرد را زده، قصد دستگیری او را دارد. مرد به هوش می آید و چون مستی از سر او پریده، می گوید که چارلی را نمی شناسد. چارلی به سختی از آنجا می گریزد و هرچه پول به دست آورده به دختر می دهد. دختر از او تشکر می کند و چارلی پس از مدت کوتاهی در خیابان توسط پلیس شناخته شده و به زندان می افتد.
او پس از مدت ها، از زندان آزاد می شود و به همان مکانی می رود که دختر گلفروش را در همان جا دید. او می بیند که دختر صاحب یک مغازه گلفروشی است و کارش هم رونق دارد. دختر بینایی اش را به دست آورده و چارلی در نظرش یک غریبه است و او را نمی شناسد. چارلی یک شاخه گل از دختر می خرد و وقتی دختر می خواهد بقیه پول را به چارلی بدهد، دستان او را لمس می کند و چارلی را می شناسد.
wiki: روشنایی های شهر