روشنان فلک

لغت نامه دهخدا

روشنان فلک. [ رَ ش َ ن ِ ف َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ازستاره ها باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) :
ایا شهی که بهر لحظه روشنان فلک
نهند پیش تو بر خاک تیره پیشانی.
ظهیر فاریابی ( از شرفنامه منیری ).
روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد.
نشاط اصفهانی.
و رجوع به روشنان شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از ستاره ها باشد

پیشنهاد کاربران

روشنان فلک ( فلکی ) ؛ کنایه از ستارگان باشد. ( از برهان قاطع ) . رجوع به همین ترکیب شود.
- قنادیل چرخ ؛ کنایه از ستارگان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) .

بپرس