روشناس کردن. [ ش ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور و معروف کردن : مجنون که خویش را بجهان روشناس کردپیداست عاشقی نتوان در لباس کرد.میرزا شفیع ( از آنندراج ).ورجوع به روشناس شود.