روشن بینی

/rowSanbini/

معنی انگلیسی:
acuity, lucidity, clear-sightedness, clairvoyance

لغت نامه دهخدا

روشن بینی. [ رَ / رُو ش َ ] ( حامص مرکب ) بینایی. دانایی. || روشنفکری. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - بینایی دانایی . ۲ - روشنفکری .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - دانایی . ۲ - روشنفکری .

فرهنگ عمید

بینایی، دانایی.

دانشنامه عمومی

روشن بینی (فیلم ۱۹۸۲). «روشن بینی» ( انگلیسی: The Clairvoyant ( 1982 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به پری کینگ، کنت مک میلان، جاون پالیتو، و جو مورتون اشاره کرد. | ( خلاصه فیلم ) = پس از اینکه جسد زن مقتول، برهنه و با دستبند، در حال شناور شدن در رودخانه هادسون در نیویورک پیدا می شود، یک رشته قتل توسط یک قاتل زنجیره ای نادیده رخ می دهد که مردان را قبل از کشتن با دستبند زدن به آنها می کشد. مک، مجری برنامه گفتگوی تلویزیونی، و لری، کارآگاه پلیس، با هم متحد می شوند تا قاتل را پیدا کنند و از ویرنا، یک هنرمند جوان باهوش، که قبل از وقوع قتل ها تصوراتی را ترسیم می کند، کمک می گیرند. در حالی که مک و لری سعی می کنند بین قربانیان و اولین قربانی زن ارتباط برقرار کنند، که ممکن است با همه قربانیان مرد رابطه جنسی داشته باشد، دیدگاه های بعدی ویرنا شروع به نشان دادن او به عنوان قربانی بعدی می کند زیرا او ناخودآگاه به ماجرای قاتل نزدیک می شود. هویت.
عکس روشن بینی (فیلم ۱۹۸۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

perspective (اسم)
بینایی، منظر، روشن بینی، دید، مال اندیشی، چشم انداز، منظره، لحاظ، جنبه فکری، سعه نظر، مناظر و مرایا، تجسم شی، خطور فکر

clairvoyance (اسم)
روشن بینی، بصیرت

lucidity (اسم)
روشن بینی، وضوح، روشنی، اشکاری، دوره سلامتی و هوشیاری، شفاف بودن

perspicuity (اسم)
زیرکی، روشن بینی، وضوح، روشنی، صراحت، تیز بینی، شفافی، روش فکری

فارسی به عربی

قراءة البخة , منظور , وضوح

پیشنهاد کاربران

بدون حاله دیدن . تمیز دیدن. واقعیت را دیدن. بدون انکار و بهانه
بصیرت

بپرس