روش کردن

لغت نامه دهخدا

روش کردن. [ رَ وِ ک َ دَ ]( مص مرکب ) رفتن. به پیش یا به بالا رفتن : در سر مزار ایشان چناری غریب و مهیب است که دستها هرطرف از سر قبر بابا گذرانیده و به بالا رفته و دیگر به پایین آمده و از طرفی دیگر به بالا از روی قبر روش کرده و بالا رفته چنانکه هیچ شکستی و ضربی بر قبر واقع نشده. ( مزارات کرمان ص 132 ). و رجوع به روش شود.

فرهنگ فارسی

رفتن . به پیش یا به بالا رفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس