روش سقراطی که به نام هایی چون روش افلاطونی، [ ۱] اِلِنخوس ( بازجویی ) [ ۲] و دیالکتیک ( جدل ) [ ۱] نیز خوانده شده؛ روشی برای مباحثه است که بر اساس سؤال و جواب متوالی و هدفمند بناشده باشد به طوری که با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او جلب شود و سپس تناقضات استدلال های او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش رد شود. [ ۳]
پرسشگری سقراطی، نوعی گفتگو بر اساس پرسش و پاسخ های متوالی و هدفمند است. در این روش با شناسایی دقیق و بدون قضاوت درباره نگرش و موضع طرف مقابل، ابتدا با موضع او موافقت و همراهی می شود تا متوجه شود که پرسشگر می تواند به درستی از نگاه و منظر او به موضوع یا مساله نگاه کند و سپس با طرح سولات صادقانه و جستجوگرایانه، تناقضات استدلال های او را آشکار و با استفاده از موضوع خود شخص، مدعایش رد می شود. [ ۴]
این روش پیش از سقراط نیز وجود داشته، چراکه فی المثل زنون الئایی نیز از آن بهره می گرفته است[ ۱] امّا سقراط این شیوه را بسیار به کار گرفت و پرورش داد. [ ۱] دشمنانش این شیوهٔ سقراط را «وراّجی مداوم» می خواندند. [ ۲]
موضوعات سقراطی، به موضوعات مناسب برای بررسی با روش سقراطی گفته می شود. این موضوعات، موضوعاتی هستند که ما درباره شان معلومات لازم برای رسیدن به نتیجهٔ صحیح را داریم، امّا به واسطهٔ آشفتگی فکری و تحلیل نکردن موضوع نتوانسته ایم از این معلومات به بهترین نحوهٔ منطقی استفاده کنیم. در مقابل امّا پرسش های تجربی، موضوعاتی سقراطی نیستند. [ ۱]
یک پرسش بسیار بحث انگیز این بوده است که آیا سقراط و افلاطون حین تحقیق دربارهٔ تعریف کلّیات بابه کارگیری دیالکتیک، حقایق یا ذات های کلّی را کشف می کردند یا تداول زبانی کلّیات را. [ ۵]
در گذشته عموماً نظر بر این بوده است که عمل تعریف کردن به معنای کوشش برای یافتن سرشت راستین یا ذات یک شی است. [ ۵] سقراط نیز قائل به چنین تعبیری بوده است. ارسطو می نویسد که سقراط می خواست کلّیات را تعریف کند امّا نمی خواست وجود مستقلی برای آن ها در نظر بگیرد، درحالی که افلاطون قائل به این وجود بوده است. [ ۶]
امّا نظر غالب در فلسفهٔ امروز غرب، آنست که فی المثل معنای صحیح عمل سقراط، جستجو برای معیارهای مورد استفادهٔ هم سخنان برای زمان اطلاق یک واژه به یک وضعیت خاص و زمان عدم اطلاق آن بوده است؛ و نه تحقیقی راجع به جهان خارج. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپرسشگری سقراطی، نوعی گفتگو بر اساس پرسش و پاسخ های متوالی و هدفمند است. در این روش با شناسایی دقیق و بدون قضاوت درباره نگرش و موضع طرف مقابل، ابتدا با موضع او موافقت و همراهی می شود تا متوجه شود که پرسشگر می تواند به درستی از نگاه و منظر او به موضوع یا مساله نگاه کند و سپس با طرح سولات صادقانه و جستجوگرایانه، تناقضات استدلال های او را آشکار و با استفاده از موضوع خود شخص، مدعایش رد می شود. [ ۴]
این روش پیش از سقراط نیز وجود داشته، چراکه فی المثل زنون الئایی نیز از آن بهره می گرفته است[ ۱] امّا سقراط این شیوه را بسیار به کار گرفت و پرورش داد. [ ۱] دشمنانش این شیوهٔ سقراط را «وراّجی مداوم» می خواندند. [ ۲]
موضوعات سقراطی، به موضوعات مناسب برای بررسی با روش سقراطی گفته می شود. این موضوعات، موضوعاتی هستند که ما درباره شان معلومات لازم برای رسیدن به نتیجهٔ صحیح را داریم، امّا به واسطهٔ آشفتگی فکری و تحلیل نکردن موضوع نتوانسته ایم از این معلومات به بهترین نحوهٔ منطقی استفاده کنیم. در مقابل امّا پرسش های تجربی، موضوعاتی سقراطی نیستند. [ ۱]
یک پرسش بسیار بحث انگیز این بوده است که آیا سقراط و افلاطون حین تحقیق دربارهٔ تعریف کلّیات بابه کارگیری دیالکتیک، حقایق یا ذات های کلّی را کشف می کردند یا تداول زبانی کلّیات را. [ ۵]
در گذشته عموماً نظر بر این بوده است که عمل تعریف کردن به معنای کوشش برای یافتن سرشت راستین یا ذات یک شی است. [ ۵] سقراط نیز قائل به چنین تعبیری بوده است. ارسطو می نویسد که سقراط می خواست کلّیات را تعریف کند امّا نمی خواست وجود مستقلی برای آن ها در نظر بگیرد، درحالی که افلاطون قائل به این وجود بوده است. [ ۶]
امّا نظر غالب در فلسفهٔ امروز غرب، آنست که فی المثل معنای صحیح عمل سقراط، جستجو برای معیارهای مورد استفادهٔ هم سخنان برای زمان اطلاق یک واژه به یک وضعیت خاص و زمان عدم اطلاق آن بوده است؛ و نه تحقیقی راجع به جهان خارج. [ ۵]
wiki: روش سقراطی