[ویکی نور] روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایى(ره). روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)، سلسله دروس شیخ محمدحسن وکیلی در نقد «مکتب تفکیک» است که توسط روح الله شفیعیان تدوین و تألیف شده است.
کتاب، مشتمل بر مقدمه ناشر و مؤلف و سه بخش است که در بخش سوم ضمائم کتاب ارائه شده است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا به گونه ای روشمند و استوار به بیان نکاتی نو درباره شیوه تفسیری قرآن به قرآن بپردازد و در این راستا از کلمات نورانی علامه طباطبایی که در جای جای آثار خود از جمله کتاب قرآن در اسلام و شیعه در اسلام و مجموعه مقالات و مقدمه و جلدهای سوم و پنجم المیزان و حاشیه کفایه به این موضوع پرداخته است، بهره ها گیرد.
نویسنده در مقدمه کتاب، سبب نگارش این اثر را مواجهه او با دیدگاه های مخالف و موافق نسبت به علامه طباطبایی و روش او در تفسیر قرآن کریم دانسته است. سپس مباحث مطرح شده در بخش های کتاب را این گونه معرفی می کند: ابتدا به سراغ نویسنده کتاب شیخ محمدحسن وکیلی رفتم. از او خواستم تا به روشنی «روش تفسیر قرآن به قرآن» را برایم تقریر و تبیین نماید. حاصل آن گفتگوها بخش اول این کتاب است که در آن کوشیده ام تا بدون پیش داوری و اظهار نظر، دیدگاه علامه طباطبایی را درباره تفسیر قرآن از زبان خودش بیان سازم.
بخش دوم این کتاب پاسخی است به اشکالات مکتب تفکیک بر روش تفسیر قرآن به قرآن که البته از آنجا که بزرگان این جریان در این زمینه حرف مشترک کمتر دارند، حقیر صرفاً به نقد دیدگاه های جناب استاد سیدان - دام عزه - به عنوان شاخص ترین چهره حال حاضر مکتب تفکیک، پرداخته ام و باز چون ایشان هم چندان اثر مکتوبی در این زمینه ندارند، منبع مطالعاتی حقیر، یکی مصاحبه ایشان درباره المیزان با مجله گفتگوهای قرآنی بود و دیگری کتاب در نوع خود عجیب و غریب «بافته های یونانی در تضاد با یافته های وحیانی»، که نویسنده در بخشی از آن به تقریر نظرات استاد خویش، جناب استاد سیدان - دام عزه - درباره تفسیر قرآن به قرآن پرداخته است».
نویسنده همچنین در مقدمه چند نکته را تذکر داده است:
نویسنده در اولین بخش کتاب، به تقریر نظریه علامه طباطبایی پرداخته است. به اعتقاد وی آنچه نام او را جاودانه ساخته و دوست و دشمن را در مقابل او به کرنش واداشته، تفسیر گران سنگ او، یعنی «المیزان فی تفسیر القرآن» است. شاخصه اصلی این اثر که آن را از سایر تفاسیر قرآن ممتاز می گرداند، سبک و شیوه خاص تفسیری علامه طباطبایی است که خود آن را «روش تدبر در قرآن» یا «تفسیر قرآن به قرآن» خوانده است.
کتاب، مشتمل بر مقدمه ناشر و مؤلف و سه بخش است که در بخش سوم ضمائم کتاب ارائه شده است. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا به گونه ای روشمند و استوار به بیان نکاتی نو درباره شیوه تفسیری قرآن به قرآن بپردازد و در این راستا از کلمات نورانی علامه طباطبایی که در جای جای آثار خود از جمله کتاب قرآن در اسلام و شیعه در اسلام و مجموعه مقالات و مقدمه و جلدهای سوم و پنجم المیزان و حاشیه کفایه به این موضوع پرداخته است، بهره ها گیرد.
نویسنده در مقدمه کتاب، سبب نگارش این اثر را مواجهه او با دیدگاه های مخالف و موافق نسبت به علامه طباطبایی و روش او در تفسیر قرآن کریم دانسته است. سپس مباحث مطرح شده در بخش های کتاب را این گونه معرفی می کند: ابتدا به سراغ نویسنده کتاب شیخ محمدحسن وکیلی رفتم. از او خواستم تا به روشنی «روش تفسیر قرآن به قرآن» را برایم تقریر و تبیین نماید. حاصل آن گفتگوها بخش اول این کتاب است که در آن کوشیده ام تا بدون پیش داوری و اظهار نظر، دیدگاه علامه طباطبایی را درباره تفسیر قرآن از زبان خودش بیان سازم.
بخش دوم این کتاب پاسخی است به اشکالات مکتب تفکیک بر روش تفسیر قرآن به قرآن که البته از آنجا که بزرگان این جریان در این زمینه حرف مشترک کمتر دارند، حقیر صرفاً به نقد دیدگاه های جناب استاد سیدان - دام عزه - به عنوان شاخص ترین چهره حال حاضر مکتب تفکیک، پرداخته ام و باز چون ایشان هم چندان اثر مکتوبی در این زمینه ندارند، منبع مطالعاتی حقیر، یکی مصاحبه ایشان درباره المیزان با مجله گفتگوهای قرآنی بود و دیگری کتاب در نوع خود عجیب و غریب «بافته های یونانی در تضاد با یافته های وحیانی»، که نویسنده در بخشی از آن به تقریر نظرات استاد خویش، جناب استاد سیدان - دام عزه - درباره تفسیر قرآن به قرآن پرداخته است».
نویسنده همچنین در مقدمه چند نکته را تذکر داده است:
نویسنده در اولین بخش کتاب، به تقریر نظریه علامه طباطبایی پرداخته است. به اعتقاد وی آنچه نام او را جاودانه ساخته و دوست و دشمن را در مقابل او به کرنش واداشته، تفسیر گران سنگ او، یعنی «المیزان فی تفسیر القرآن» است. شاخصه اصلی این اثر که آن را از سایر تفاسیر قرآن ممتاز می گرداند، سبک و شیوه خاص تفسیری علامه طباطبایی است که خود آن را «روش تدبر در قرآن» یا «تفسیر قرآن به قرآن» خوانده است.