روسی، ادبیات (Russian literature)
روسی، ادبیات
روسی، ادبیات
آثار ادبی که در روسیه و سپس در شوروی انتشار یافتند. آثار مذهبی و روایت شفاهی اسلاوها از قرن ۱۵ تا ۱۷ بازماندند. عصر طلایی قرن ۱۹ اشعار اَلکساندر پوشکین و رمان های غول های ادبی نظیر فیودور داستایفسکی و لئون تولستوی، و در نمایش نامه آثار نابغۀ مبتکر آنتون چخوف را به ارمغان آورد. در دوران حکومت شوروی نویسندگان بسیاری، همچون اَلکساندر سولژنیتسین، زندانی یا تبعید شدند.
ادبیات کهن. نخستین آثار شناخته شده موعظه ها و وقایع نگاری ها و شعر منثور و بی همتای «داستان سپاه ایگور»، متعلق به قرن های ۱۱ و ۱۲م است که شهر کیِف مرکز فرهنگی بود. با پایان قرن ۱۴م، رهبری کشور به مسکو انتقال یافت که از پیشرفت های غرب تا قرن ۱۸م به دور مانده بود. آثار این دوره عبارت اند از نامه های سیاسی ایوان مخوف؛ نوشته های مذهبی کشیش آوواکوم (۱۶۲۰ـ۱۶۸۱)، که برای نخستین بار از اسلاویای محلی (به جای زبان مفصل اسلاوی کلیسایی) در ادبیات استفاده می کند؛ و اشعار شفاهی عامیانه و سنتی که به قهرمانان تاریخی و افسانه ای می پردازند و در قرن های ۱۸ و ۱۹ گردآوری شدند.
ادبیات جدید. ادبیات جدید روسی با میخائیل لامانوسوف (۱۷۱۱ـ۱۷۶۵) آغاز می شود که اصول اسلاوی کلیسایی را با روسی محاوره ای درهم آمیخت تا زبان نوشتاری کارآمدی پدید آورد. برخی نویسندگان قدیمی تر، که متأثر از فرانسه بودند، عبارت اند از ایوان کریلوف (۱۷۶۸ـ۱۸۴۴)، فابل نویس، و نیکُلای کارامزین (۱۷۶۵ـ۱۸۲۶)، مورخ. در قرن ۱۹ شعر با ظهور پوشکین و میخائیل لرمانتوفِ با شور و حرارتی بایرون وار به اوج شکوفایی خود رسید. نمونۀ آثار دوران ناآرامی های روشنفکری میانه قرن ۱۹ نوشته های اَلکساندر هرزن، نثرنویس، است که شهرتش مدیون خاطرات اوست. سیطرۀ آثار داستانی در ادبیات روسی نخست مدیون نیکُلای گوگول، و سپس ایوان تورگنیف، ایوان گونچاروف، داستایفسکی، و تولستوی است. درپی آنان، نیکُلای لسکوف (۱۸۳۱ـ۱۸۹۵)، فسولت گارشینِ بیمار، و ولادیمیر کورولنکو (۱۸۵۳ـ۱۹۲۱) در ادبیات داستانی درخشیدند. در این میان، ماکسیم گورکی در ورای بدبینی فراگیر دهۀ ۱۸۸۰ ظهور کرد و پیروانی نظیر اَلکساندر کوپرین (۱۸۷۰ـ۱۹۳۸) و ایوان بونین یافت. در مقابل، لئونید آندریف و میخائیل آرتسیباشِف منفی باف قرار داشتند. دیمیتری مرژکوفسکی (۱۸۶۵ـ۱۹۴۱)، رمان نویس، و ولادیمیر سولوویوف، شاعر و فیلسوف، به لحاظ فکری به مکتبی عرفانی تر تعلق داشتند. اینان بر اندیشه های اَلکساندر بلوک، شاعر نمادگرا تأثیر گذاشتند.
ادبیات دورۀ شوروی. بسیاری از نویسندگان در زمان انقلاب کشور را ترک کردند، اما در دهۀ ۱۹۲۰ دو گروه ظهور کردند: سوسیالیست های مبارز چپ (جبهۀ چپ گرایان هنر)، با رهبری ولادیمیر مایاکوفسکی (فتوریست)، و هواداران سیاست اقتصادی جدید لنین همچون بوریس پیلنیاک (۱۸۹۴ـ۱۹۳۸)، بوریس پاسترناک، آلکسی تولستوی، و ایلیا ارنبورگ. سطح ادبی طی برنامۀ پنج سالۀ اول (۱۹۲۸ـ۱۹۳۲) تنزل کرد، واقعیات در تلاش برای تقویت سوسیالیسم اجباراً تحریف شدند، اما در عین حال، در این دوره میخائیل شولوخوف، رمان نویس، و شاعرانی همچون اوسیپ مَنْدِلِشْتام، آنا آخماتووا، و نیکُلای تیخانف شایان ذکرند. نهضت واقع گرای بعد آزادی بیشتری را به همراه آورد، چنان که در آثار سیمونوف و اَلکساندر تواردوفسکیِ، شاعر، مشاهده می شود. در دوران جنگ جهانی دوم، سانسور بار دیگر با شدت اجرا شد و بعضی از نویسندگان پیشگام گرجی در پاک سازی ها ناپدید شدند. پس از مرگ استالین و بهبود اوضاع، ولادیمیر دودینتسف (۱۹۱۸ـ۱۹۹۸) رمان نه با نان خالی (۱۹۵۶) را منتشر کرد؛ مجلۀ نووی میر (دنیای جدید) از نوشته های جدید و جسورانه تر حمایت می کرد، اما این وضع چندان دوام نیاورد. رویدادهای بزرگ این دوره عبارت اند از بحث بر سر جایزۀ نوبل ادبیات به پاسترناک، برخی از بیانیه های عمومی یوگنی یفتوشنکو، شاعر، و زندانی شدن رمان نویسانی چون آندرِی سینیافسکی (۱۹۲۶ـ۱۹۹۷) و یولی دانیِل (۱۹۲۶ـ ) در ۱۹۶۶ به جرم قاچاق آثارشان برای انتشار در خارج از کشور. نویسندگانی که از کشور گریختند عبارت بودند از آناتولی کوزنتسوف، که رمان آتش (۱۹۶۹) او تلویحاً از نظام انتقاد می کرد، و سولژنیتسین که نوع متفاوتی از سرخوردگی را در غرب یافت. نویسندگان برای گریز از سانسور به تمثیل روآوردند، چنان که واسیلی آکسیونوف در رمان پرندۀ پولادی (۱۹۷۹)، به طرزی مضحک دیکتاتوری را به ریشخند می گیرد. ازجمله کسانی که از همه سیاست ها به دور بودند کورنی چوکوفسکی، سرایندۀ چرندیات، بود. با فروپاشی شوروی، آثار ادبی در مناطقی چون آسیای مرکزی که قبلاً تحت الشعاع ادبیات روسی قرار داشتند و همچنین ادبیات ملی، که در سایه ای از شک و ابهام قرار داشت، از نو شروع به بالیدن کرد.
روسی، ادبیات
روسی، ادبیات
آثار ادبی که در روسیه و سپس در شوروی انتشار یافتند. آثار مذهبی و روایت شفاهی اسلاوها از قرن ۱۵ تا ۱۷ بازماندند. عصر طلایی قرن ۱۹ اشعار اَلکساندر پوشکین و رمان های غول های ادبی نظیر فیودور داستایفسکی و لئون تولستوی، و در نمایش نامه آثار نابغۀ مبتکر آنتون چخوف را به ارمغان آورد. در دوران حکومت شوروی نویسندگان بسیاری، همچون اَلکساندر سولژنیتسین، زندانی یا تبعید شدند.
ادبیات کهن. نخستین آثار شناخته شده موعظه ها و وقایع نگاری ها و شعر منثور و بی همتای «داستان سپاه ایگور»، متعلق به قرن های ۱۱ و ۱۲م است که شهر کیِف مرکز فرهنگی بود. با پایان قرن ۱۴م، رهبری کشور به مسکو انتقال یافت که از پیشرفت های غرب تا قرن ۱۸م به دور مانده بود. آثار این دوره عبارت اند از نامه های سیاسی ایوان مخوف؛ نوشته های مذهبی کشیش آوواکوم (۱۶۲۰ـ۱۶۸۱)، که برای نخستین بار از اسلاویای محلی (به جای زبان مفصل اسلاوی کلیسایی) در ادبیات استفاده می کند؛ و اشعار شفاهی عامیانه و سنتی که به قهرمانان تاریخی و افسانه ای می پردازند و در قرن های ۱۸ و ۱۹ گردآوری شدند.
ادبیات جدید. ادبیات جدید روسی با میخائیل لامانوسوف (۱۷۱۱ـ۱۷۶۵) آغاز می شود که اصول اسلاوی کلیسایی را با روسی محاوره ای درهم آمیخت تا زبان نوشتاری کارآمدی پدید آورد. برخی نویسندگان قدیمی تر، که متأثر از فرانسه بودند، عبارت اند از ایوان کریلوف (۱۷۶۸ـ۱۸۴۴)، فابل نویس، و نیکُلای کارامزین (۱۷۶۵ـ۱۸۲۶)، مورخ. در قرن ۱۹ شعر با ظهور پوشکین و میخائیل لرمانتوفِ با شور و حرارتی بایرون وار به اوج شکوفایی خود رسید. نمونۀ آثار دوران ناآرامی های روشنفکری میانه قرن ۱۹ نوشته های اَلکساندر هرزن، نثرنویس، است که شهرتش مدیون خاطرات اوست. سیطرۀ آثار داستانی در ادبیات روسی نخست مدیون نیکُلای گوگول، و سپس ایوان تورگنیف، ایوان گونچاروف، داستایفسکی، و تولستوی است. درپی آنان، نیکُلای لسکوف (۱۸۳۱ـ۱۸۹۵)، فسولت گارشینِ بیمار، و ولادیمیر کورولنکو (۱۸۵۳ـ۱۹۲۱) در ادبیات داستانی درخشیدند. در این میان، ماکسیم گورکی در ورای بدبینی فراگیر دهۀ ۱۸۸۰ ظهور کرد و پیروانی نظیر اَلکساندر کوپرین (۱۸۷۰ـ۱۹۳۸) و ایوان بونین یافت. در مقابل، لئونید آندریف و میخائیل آرتسیباشِف منفی باف قرار داشتند. دیمیتری مرژکوفسکی (۱۸۶۵ـ۱۹۴۱)، رمان نویس، و ولادیمیر سولوویوف، شاعر و فیلسوف، به لحاظ فکری به مکتبی عرفانی تر تعلق داشتند. اینان بر اندیشه های اَلکساندر بلوک، شاعر نمادگرا تأثیر گذاشتند.
ادبیات دورۀ شوروی. بسیاری از نویسندگان در زمان انقلاب کشور را ترک کردند، اما در دهۀ ۱۹۲۰ دو گروه ظهور کردند: سوسیالیست های مبارز چپ (جبهۀ چپ گرایان هنر)، با رهبری ولادیمیر مایاکوفسکی (فتوریست)، و هواداران سیاست اقتصادی جدید لنین همچون بوریس پیلنیاک (۱۸۹۴ـ۱۹۳۸)، بوریس پاسترناک، آلکسی تولستوی، و ایلیا ارنبورگ. سطح ادبی طی برنامۀ پنج سالۀ اول (۱۹۲۸ـ۱۹۳۲) تنزل کرد، واقعیات در تلاش برای تقویت سوسیالیسم اجباراً تحریف شدند، اما در عین حال، در این دوره میخائیل شولوخوف، رمان نویس، و شاعرانی همچون اوسیپ مَنْدِلِشْتام، آنا آخماتووا، و نیکُلای تیخانف شایان ذکرند. نهضت واقع گرای بعد آزادی بیشتری را به همراه آورد، چنان که در آثار سیمونوف و اَلکساندر تواردوفسکیِ، شاعر، مشاهده می شود. در دوران جنگ جهانی دوم، سانسور بار دیگر با شدت اجرا شد و بعضی از نویسندگان پیشگام گرجی در پاک سازی ها ناپدید شدند. پس از مرگ استالین و بهبود اوضاع، ولادیمیر دودینتسف (۱۹۱۸ـ۱۹۹۸) رمان نه با نان خالی (۱۹۵۶) را منتشر کرد؛ مجلۀ نووی میر (دنیای جدید) از نوشته های جدید و جسورانه تر حمایت می کرد، اما این وضع چندان دوام نیاورد. رویدادهای بزرگ این دوره عبارت اند از بحث بر سر جایزۀ نوبل ادبیات به پاسترناک، برخی از بیانیه های عمومی یوگنی یفتوشنکو، شاعر، و زندانی شدن رمان نویسانی چون آندرِی سینیافسکی (۱۹۲۶ـ۱۹۹۷) و یولی دانیِل (۱۹۲۶ـ ) در ۱۹۶۶ به جرم قاچاق آثارشان برای انتشار در خارج از کشور. نویسندگانی که از کشور گریختند عبارت بودند از آناتولی کوزنتسوف، که رمان آتش (۱۹۶۹) او تلویحاً از نظام انتقاد می کرد، و سولژنیتسین که نوع متفاوتی از سرخوردگی را در غرب یافت. نویسندگان برای گریز از سانسور به تمثیل روآوردند، چنان که واسیلی آکسیونوف در رمان پرندۀ پولادی (۱۹۷۹)، به طرزی مضحک دیکتاتوری را به ریشخند می گیرد. ازجمله کسانی که از همه سیاست ها به دور بودند کورنی چوکوفسکی، سرایندۀ چرندیات، بود. با فروپاشی شوروی، آثار ادبی در مناطقی چون آسیای مرکزی که قبلاً تحت الشعاع ادبیات روسی قرار داشتند و همچنین ادبیات ملی، که در سایه ای از شک و ابهام قرار داشت، از نو شروع به بالیدن کرد.
wikijoo: روسی،_ادبیات