demimondesisters of the scabbard ( n. ) ( also sisters ) [play on brother ( of the ) blade under brother ( of the ) . . . n. ]prostitutes, as a groupwomen of ill reputeنَشمه جاتلهجه و گویش تهرانیفواحشفواحش . [ ف َ ح ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فاحشه . زنان زناکار. ( یادداشت مؤلف ) . روسپیان . || زشت کرداریها. بدکرداریها. ( فرهنگ فارسی معین ) .روسپیان. ( روسپی + ان ) جمع «روسپی»: روسپی ها.+ عکس و لینک