لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
روسپی خانه (فیلم). «روسپی خانه» ( انگلیسی: Brothel ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سرنا اسکات توماس، برت کالن، بروس پین، و گریس زابریسکی اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: روسپی خانه (فیلم)
پیشنهاد کاربران
زغاو. [ زَ] ( ص ، اِ ) زن فاحشه و قحبه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) . زن قحبه. جنده. ( ناظم الاطباء ) . || قحبه خانه را نیز گفته اند. ژغاو. رجوع به زغارو شود.
زغارو. [ زَ رَ / رو ] ( اِ ) خانه فواحش و قحبه خانه را گویند. ( برهان ) . جنده خانه. قحبه خانه. خانه فواحش. ( ناظم الاطباء ) . ژَغارو خانه ای که در آن زنان بدکاره بکار پردازند. فاحشه خانه. ( فرهنگ فارسی معین ) . قحبه خانه بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 420 ) :
... [مشاهده متن کامل]
از قحبه و گنده خانه احمد طی
ماند بزغار و در کنده ری.
منجیک ( از لغت فرس ایضاً ) .
زغارو. [ زَ رَ / رو ] ( اِ ) خانه فواحش و قحبه خانه را گویند. ( برهان ) . جنده خانه. قحبه خانه. خانه فواحش. ( ناظم الاطباء ) . ژَغارو خانه ای که در آن زنان بدکاره بکار پردازند. فاحشه خانه. ( فرهنگ فارسی معین ) . قحبه خانه بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 420 ) :
... [مشاهده متن کامل]
از قحبه و گنده خانه احمد طی
ماند بزغار و در کنده ری.
منجیک ( از لغت فرس ایضاً ) .
خیرخانه.
دلاله خانه. [ دَل ْ لا ل َ / ل ِ / ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دلال خانه. خانه بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
آن ریش نیست جغبت دلاله خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
رجوع به دلال خانه شود.
... [مشاهده متن کامل]
دلال خانه. [ دَل ْ لا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دلاله خانه. خانه بد. بیت اللطف. زغارو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
آن ریش نیست جغبت دلاله خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
رجوع به دلال خانه شود.
... [مشاهده متن کامل]
دلال خانه. [ دَل ْ لا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دلاله خانه. خانه بد. بیت اللطف. زغارو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
روسپی سرای/سرا
دارالقمامه. [ رُل ْ ق َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) عبادت خانه ترسایان. ( ناظم الاطباء ) . کنیسه. || محل اجتماع زنان فاسقه. ( ناظم الاطباء ) :
هفت پرده ست و زانیات در او
همچو دارالقمامه بئس الدار.
خاقانی.
... [مشاهده متن کامل]
|| جای ریختن خاشاک و سرگین. ( ناظم الاطباء ) .
دار قمامه. [ رِ ق ُ م َ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای عبادت ترسایان. ( ناظم الاطباء ) . || جای زنان فاسقه. ( ناظم الاطباء ) :
زانیات اند که در دار قمامه جمعاند
من از آن جمع چه نقصان به خراسان یابم.
خاقانی.
هفت پرده ست و زانیات در او
همچو دارالقمامه بئس الدار.
خاقانی.
... [مشاهده متن کامل]
|| جای ریختن خاشاک و سرگین. ( ناظم الاطباء ) .
دار قمامه. [ رِ ق ُ م َ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای عبادت ترسایان. ( ناظم الاطباء ) . || جای زنان فاسقه. ( ناظم الاطباء ) :
زانیات اند که در دار قمامه جمعاند
من از آن جمع چه نقصان به خراسان یابم.
خاقانی.
بیت النطاف. [ ب َ تُن ْ ن ِ ] ( ع اِ مرکب ) بیت النُطَف به اصطلاح لولی خانه که در عرف هند رجواره خوانند و از بعضی بمعنی نجاست خانه مسموع است و این اگر به اثبات رسد مجاز خواهد بود. ( آنندراج ) ( مجموعه مترادفات ص 311 ) . رجوع به بیت اللطف شود.
زناخانه
بابل خانه . [ ب ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) لولی خانه و خرابات . ( آنندراج ) . فاحشه خانه و جنده خانه . ( ناظم الاطباء ) .
دخترخانه . [ دُ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه ٔ دختران . زناخانه . جنده خانه . ( ناظم الاطباء ) . نجیب خانه . کنایه از فاحشه خانه است . خیرخانه .
خانگی محال. [ ن ِ م َ حال ل ] ( اِ مرکب ) جنده خانه. زناخانه. فاحشه خانه. ( ناظم الاطباء ) .
کسبی خانه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خیرخانه. جنده خانه. زناخانه. ( ناظم الاطباء ) .
نجیبه خونه
لهجه و گویش تهرانی
فاحشه خانه
لهجه و گویش تهرانی
فاحشه خانه
بدکاره خونه
لهجه و گویش تهرانی
خانه فساد
لهجه و گویش تهرانی
خانه فساد
دلال/دلاله خانه. [ دَل ْ لا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دلاله خانه. خانه ٔ بد. بیت اللطف. زغارو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی.
ژغاو. [ ژَ ] ( اِ ) زن فاحشه و قحبه. || قحبه خانه. ( برهان ) .
بیت اللطف . [ ب َ تُل ْ ل ُ ] ( ع اِ مرکب ) کنایه از لولی خانه . ( غیاث ) ( آنندراج ) . فاحشه خانه . ( یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 ) . خرابات . خرابات خانه . ( زمخشری ) . زغا و قحبه خانه . دلال خانه . جای زنان بد :
... [مشاهده متن کامل]
آنانکه زن خویش نمایند مبدل
جمعند به بیت اللطف انجمن تو.
شفائی ( از آنندراج ) .
هست دیوانخانه و خلوتگه خاتون و تو
آن یکی دارالمقام وین یکی بیت اللطف .
نثاری تبریزی .
دیروز آنکه مرید شیخ دین بود
امروز کله شمار بیت اللطف است .
آقارهی شاپور.
و رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 شود.
... [مشاهده متن کامل]
آنانکه زن خویش نمایند مبدل
جمعند به بیت اللطف انجمن تو.
شفائی ( از آنندراج ) .
هست دیوانخانه و خلوتگه خاتون و تو
آن یکی دارالمقام وین یکی بیت اللطف .
نثاری تبریزی .
دیروز آنکه مرید شیخ دین بود
امروز کله شمار بیت اللطف است .
آقارهی شاپور.
و رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72 شود.
لولی خانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) قحبه خانه. ( آنندراج ) . بیت اللطف. بیت النطف. بیت النطاف. رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 311 شود.
زغارو. [ زَ رَ / رو ] ( اِ ) خانه ٔ فواحش و قحبه خانه را گویند. ( برهان ) . جنده خانه. قحبه خانه. خانه ٔ فواحش. ( ناظم الاطباء ) . ژَغارو خانه ای که در آن زنان بدکاره بکار پردازند. فاحشه خانه. ( فرهنگ فارسی معین ) . قحبه خانه بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 420 ) :
... [مشاهده متن کامل]
از قحبه و گنده خانه ٔ احمد طی
ماند بزغار و در کنده ٔ ری.
منجیک ( از لغت فرس ایضاً ) .
... [مشاهده متن کامل]
از قحبه و گنده خانه ٔ احمد طی
ماند بزغار و در کنده ٔ ری.
منجیک ( از لغت فرس ایضاً ) .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)