روسفید کردن


معنی انگلیسی:
exculpate, exonerate, to acquit

مترادف ها

exonerate (فعل)
مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردن

exculpate (فعل)
مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردن، معذور داشتن

acquit (فعل)
تبرئه کردن، روسفید کردن، برطرف کردن، ادا کردن، از عهده برامدن، انجام وظیفه کردن، پرداختن و تصفیه کردن، ادای نمودن، برائت کردن

assoil (فعل)
پاک کردن، بخشیدن، تبرئه کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مغفرت کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، تقاص پس دادن

فارسی به عربی

بری

پیشنهاد کاربران

بپرس