روسای یکم ( به ارمنی: Ռուսա Ա ) ، شاه اورارتو، پسر و جانشین سردوری دوم بود که از سال ۷۳۵ تا ۷۱۴ پیش از میلاد پادشاهی کرد. [ ۱]
او که یک پادشاهی کاملاً نابود شده را به ارث برده بود، تلاش می کند هرچه زودتر تا هنگامی که با آشوریان در صلح است و هنوز شلمنسر پنجم، پادشاه تازه، درگیری هایش را آغاز نکرده است، سرزمینش را بازسازی کند. این درگیری ها در هنگامهٔ پادشاهی سارگون دوم ( ۷۲۲ تا ۷۰۵ پیش از میلاد ) بیشتر هم می شود.
سارگون دوم در نخستین لشگرکشی اش به اورارتو، تمام تلاش های روسای نخست در آبادانی سرزمینش را روبه نیستی برد. این درگیری ها در سال ۷۱۴ پیش از میلاد و در هشتمین لشگرکشی سارگون دوم که در یادها هم مانده است، به اوج خود می رسد. جزئیات این نبرد در نامه ای که شاه برای خدای آشور می نویسد در دسترس است.
سارگون در آن به خوبی شرح می دهد که پس از یورش به یک بخش از این منطقه به چه گنجینه هایی دست یافت: یک تُن طلا، پنج تن نقره و هزاران شیء گران بهای دیگر. با وجود همهٔ این کامیابی ها، سارگون دوم هنوز احساس نمی کند که به یک پیروزی کامل دست یافته است؛ چرا که دژهای اورارتو را هنوز تصرف نکرده بود و تنها ویرانگر بخشی از این پادشاهی بود. هیچ یک از این جنگ ها نتوانست سلسله یا سرزمین اورارتو را از میان بردارد. روسای یکم در جریان درگیری هایش با آشور ( یا اندکی پس از آن ) از دنیا می رود و پسرش آرگیشتی دوم جانشین او می گردد.
در سال ۷۱۴ پیش از میلاد، شاه آشور قدرت اورارتو را درهم شکست و در نزدیکی کرانهٔ شرقی دریاچه ارومیه، از نزدیکی کوه سهند، اورارتویی ها را شکست داد و روسای یکم، از سر ناامیدی خودکشی کرد. سارگون در روزگارنامهٔ خود با تمسخر می گوید: «دشنهٔ آهنین خود را در قلبش فرو برد، همچون یک خوک. »[ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو که یک پادشاهی کاملاً نابود شده را به ارث برده بود، تلاش می کند هرچه زودتر تا هنگامی که با آشوریان در صلح است و هنوز شلمنسر پنجم، پادشاه تازه، درگیری هایش را آغاز نکرده است، سرزمینش را بازسازی کند. این درگیری ها در هنگامهٔ پادشاهی سارگون دوم ( ۷۲۲ تا ۷۰۵ پیش از میلاد ) بیشتر هم می شود.
سارگون دوم در نخستین لشگرکشی اش به اورارتو، تمام تلاش های روسای نخست در آبادانی سرزمینش را روبه نیستی برد. این درگیری ها در سال ۷۱۴ پیش از میلاد و در هشتمین لشگرکشی سارگون دوم که در یادها هم مانده است، به اوج خود می رسد. جزئیات این نبرد در نامه ای که شاه برای خدای آشور می نویسد در دسترس است.
سارگون در آن به خوبی شرح می دهد که پس از یورش به یک بخش از این منطقه به چه گنجینه هایی دست یافت: یک تُن طلا، پنج تن نقره و هزاران شیء گران بهای دیگر. با وجود همهٔ این کامیابی ها، سارگون دوم هنوز احساس نمی کند که به یک پیروزی کامل دست یافته است؛ چرا که دژهای اورارتو را هنوز تصرف نکرده بود و تنها ویرانگر بخشی از این پادشاهی بود. هیچ یک از این جنگ ها نتوانست سلسله یا سرزمین اورارتو را از میان بردارد. روسای یکم در جریان درگیری هایش با آشور ( یا اندکی پس از آن ) از دنیا می رود و پسرش آرگیشتی دوم جانشین او می گردد.
در سال ۷۱۴ پیش از میلاد، شاه آشور قدرت اورارتو را درهم شکست و در نزدیکی کرانهٔ شرقی دریاچه ارومیه، از نزدیکی کوه سهند، اورارتویی ها را شکست داد و روسای یکم، از سر ناامیدی خودکشی کرد. سارگون در روزگارنامهٔ خود با تمسخر می گوید: «دشنهٔ آهنین خود را در قلبش فرو برد، همچون یک خوک. »[ ۲]
wiki: روسای یکم