روزی شدن

لغت نامه دهخدا

روزی شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نصیب شدن. قسمت شدن : زکوة مال بده تا سلامتی دنیا و عقبی را بیابی و تو را بهشت روزی شود. ( قصص الانبیاء ).
وصل تو روزی نشد و روز شد
سود نه و مایه زیان خوشتر است.
انوری.
شد حظ عمر حاصل گر زانکه با تو ما را
هرگز بعمر روزی ، روزی شود وصالی.
حافظ.

فرهنگ فارسی

نصیب شدن . قسمت شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس