خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای.
فردوسی.
که اویست جاوید برتر خدای هم اویست روزی ده و رهنمای.
فردوسی.
خداوند بخشنده و کارسازخداوند روزی ده بی نیاز.
فردوسی.
جهاندار دادار و دادآور اوست که روزی ده بندگان یکسر اوست.
فردوسی.
روزی ده خویش را منت داری. ( منتخب قابوس نامه ص 15 ).دین پرور اعداشکن
روزی ده دشمن فکن.
ناصرخسرو.
مگو کآسمان میدهد روزیم که روزی ده آسمان میدهد.
خاقانی.
مور را روزی از سلیمان نیست که ز روزی ده سلیمان است.
خاقانی.
خداوند روزی ده دستگیرپناهنده را از درش ناگزیر.
نظامی.
قسام سپیدی و سیاهی روزی ده جمله مرغ و ماهی.
نظامی.
بر در او رو که از اینان به اوست روزی از او خواه که روزی ده اوست.
نظامی.
چندانکه تعلق آدمیزاده بروزیست اگر بروزی ده بودی بمقام از ملائکه درگذشتی. ( گلستان ).خواجه پندارد که روزی ، ده دهد
او نمیداند که روزی ده دهد.
؟
|| ( نف مرکب ) کسی که معاش کس یا کسان دیگر را عهده دار است : ره آموز و روزی ده و چاره گر
بود این سه مر بی پدر را پدر.
( گرشاسب نامه ).
خاقانی را تویی همه روزروزی ده و رازدار و محرم.
خاقانی.
|| مأمور جیره. ( از فرهنگ ولف ). متصدی وظیفه و جیره در درگاه پادشاه : بروزی دهان داد یکسر کلید
چو آمد گه کینه جستن پدید.
فردوسی.
بفرمود خسرو بروزی دهان که گویند نام کهان و مهان.
فردوسی.
ازایران و توران مهان را بخوانددرم داد و روزی دهان را بخواند.
فردوسی.
ز هر جای روزی دهان را بخواندبدیوان دینار دادن نشاند.
فردوسی.
چنانکه از ابیات زیر شاهنامه برمی آید روزی دهان در زمان ساسانیان از جمله صاحبان مقامات بوده اند و در مواقع رسمی جای مخصوصی در حضور پادشاه داشته اند : بنوروز چون برنشستی [ خسرو پرویز ] بتخت
بنزدیک او موبد نیکبخت بیشتر بخوانید ...