روز جستن

لغت نامه دهخدا

روز جستن. [ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) در شعر زیر از فردوسی ظاهراً کنایه از جستن بخت و اقبال است :
از آن پس که بنمود پنجاه وهشت
بسر بر فراوان شگفتی گذشت
همی آز کمتر نگردد بسال
همی روز جویم بتقویم و فال.
فردوسی.

پیشنهاد کاربران

بپرس