همه رودگانیش سوراخ کرد
بمغز سرش راه گستاخ کرد.
فردوسی.
کودک است او ز چه معنی را پشتش بخم است رودگانیش چرا نیز برون شکم است ؟!
منوچهری.
زحل دلالت کند بر دوگونه... و رودگانی ( التفهیم ). حمل سر است و روی و رودگانی و ماننده این. ( التفهیم ). عرب و بعض دگر جز ایشان ،خون در رودگانی کردندی و بر آتش نهادندی و بخوردندی. ( تفسیر ابوالفتوح چ قدیم ج 2 ص 94 ).شکم دامن اندرکشیدش ز شاخ
بود تنگدل رودگانی فراخ.
سعدی.
خیم ؛ رندش رودگانی بود. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). قرقرة؛ آواز رودگانی. ( اسامی فی الاسامی ).