رودنگ

لغت نامه دهخدا

رودنگ. [دَ ] ( اِ ) بمعنی رودن است که رودنیاس باشد. ( برهان قاطع ). چوبی است سرخ که بدان رنگ کنند و گفته اند روناس است. ( آنندراج ). بیخهای باریک که جامه ها را بدان سرخ رنگ رزند. به هندی مجیه نامند. ( غیاث اللغات ). فُوَّة. ( نصاب ) ( منتهی الارب ). فوةالصباغین. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رودن و روناس و رونیاس و فُوَّة شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود .
بمعنی رودن است که رودنیاس باشد چوبی است سرخ که بدان رنگ کنند و گفته اند روناس است .

فرهنگ عمید

= روناس

پیشنهاد کاربران

بپرس