رودربایستی
/rudarbAyesti/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- در رودربایستی افتادن ؛ مأخوذ به حیا شدن. رودربایستی کردن. رجوع به همین ترکیب شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) شرم حضور ماخوذ به حیا شدن .
ماخوذیت به حیا . رودر واسی در رو در بایستی گیر کردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
رودرباَیستی
حالت شرم از گفتن گفتاری یا کردن کرداری بملاحظه حرمت شخص حاضر که این گفته یا کرده خلاف حفظ احترام اوست.
رودربایستی داشتن: [عامیانه، اصطلاح] ملاحظه کردن، پروا داشتن.
خلاف میل خود رفتار کردن بخاطر طرف مقابل که ناراحت نشود!!!
شرم حضور ؛ شرم حضوری. حجب و حیا نشان دادن در پیش کسان. ( از یادداشت مؤلف ) . خجلت کشیدن در حضور بزرگی. رودروایستی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
... [مشاهده متن کامل]
عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
... [مشاهده متن کامل]
عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.
تعارف
تعریف حصور اگر رسیدن به رواق و اتاق باشد و مخاطب انجاست.
فرد عامل و یا حامل ایده و کلام به سبب ناپسند بودن گفتار یا کردارش. . . از شرم حضور و از خجالت روی از مخاطب گردانده . . .
و روی به در می ایستد ( روی در بایستی )
کنایه از شرم حضور و روی گرداندن از مخاطب حاضر و روی به محل خروج است
فرد عامل و یا حامل ایده و کلام به سبب ناپسند بودن گفتار یا کردارش. . . از شرم حضور و از خجالت روی از مخاطب گردانده . . .
و روی به در می ایستد ( روی در بایستی )
کنایه از شرم حضور و روی گرداندن از مخاطب حاضر و روی به محل خروج است
استعاره از ایستادن روی در دارد یعنی شرایطی که باعث بلاتکلیفی است نه باز شدن در معلوم است نه بسته شدنش به لحاظ تعارف و شرم حضور رفتاری غیر واقعی انجام دادن
این واژه بر اثر استفاده نادرست عوام از واژه ی رو در رو بایستی موجود آمد و معمول شد. هدف از این واژه نیز
در اصل اشاره به لزوم رو در رو شدن با دیگری را می رسانده . . . به واژه ی "رودروایسی" مراجعه کنید.
در اصل اشاره به لزوم رو در رو شدن با دیگری را می رسانده . . . به واژه ی "رودروایسی" مراجعه کنید.