رود خون ؛ رودی که در آن بجای آب خون جاری باشد. از باب مبالغه گریستن بسیار و جریان خون فراوان را برود خون تشبیه کرده اند :
راند بسی رود خون از پی خصمان و خصم
زیر پل سکه شد پول به سر درشکست.
خاقانی.
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند.
حافظ.
راند بسی رود خون از پی خصمان و خصم
زیر پل سکه شد پول به سر درشکست.
خاقانی.
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند.
حافظ.