روحی کرمانی

لغت نامه دهخدا

روحی کرمانی. [ ی ِ ک ِ ] ( اِخ ) شیخ احمد ( 1314-1263 هَ. ق. ) از مشاهیر ازلیان و داماد میرزایحیی نوری معروف بصبح ازل و مترجم کتاب حاجی بابا از انگلیسی بفارسی و ژیل بلاس از فرانسه بفارسی ، و یکی از تألیفات مهم او هشت بهشت است که کتاب مبسوط و مفصلی است در شرح عقاید ازلیان از فرق بابیه و رد طریقه بهاییان و علل و اسباب افتراق بابیه بازلی و بهایی و فلسفه آن مذهب جدید که باب آورده ، و علاوه بر مباحث مذهبی و جدلی مشتمل است بر فواید کثیره مهمی از تاریخ وقایع دوره اول بابیه و تراجم احوال «براون » مستشرق معروف انگلیسی بوده است در خصوص کتب عدیده نفیسه ای که آن مرحوم راجع بتاریخ بابیه و تعالیم و عقاید ایشان و مجادلات و مناقضات فرق مختلفه این طایفه با یکدیگر تألیف نموده است از قبیل ترجمه سیاح با حواشی کثیره مبسوطه ، و ترجمه «تاریخ جدید» تألیف میرزا حسین همدانی بشرح ایضاً با حواشی مفصله بسیار مفید و «مواد تحقیق در مذهب بابیه » و مقالات متنوعه دیگر که در مجلات مختلف انگلیسی در این مواضیع منتشر ساخته است و یک نسخه بسیار نفسیی از این کتاب یعنی هشت بهشت که از روی نسخه ٔاصلی خط مؤلف و در حیات او و در تحت نظر او استنساخ شده بود در کتابخانه ادوارد براون موجود بود که بعد از وفات او بر حسب وصیت او با سایر محتویات کتابخانه مشهور او منتقل شد بکتابخانه دارالفنون کمبریج از بلاد انگلستان که مرحوم براون درآنجا مدرس بود.
شیخ احمد روحی صاحب ترجمه مردی فاضل و مطلعو هنرمند باذوقی بود و طبع شعر نیز داشته ، «روحی » تخلص شعری وی بوده ، و از مطالعه ترجمه حاجی بابا بفارسی روان شیوایی که باهتمام او بعمل آمده و به توسط میجرفیلوت انگلیسی با توضیحات و حواشی بانگلیسی در سنه 1905 م. در کلکته بطبع رسیده واضح میشود که شیخ احمد روحی علاوه بر فضایل دیگر یکی از نویسندگان زبردست زبان فارسی بوده است. تولد وی در سنه 1272 هَ. ق. در شهر کرمان بوده و تحصیلات اولیه خود را از علوم عربیه و فقه و اصول و حدیث در همان شهر نزد پدر خود آخوند ملامحمد کرمانی که از علمای کرمان بوده باتمام رسانده و سپس در سنه سال 1302 هَ.ق. با میرزا آقاخان کرمانی که وی نیز ازمشاهیر ازلیان زمان خود بود باصفهان و تهران و رشت و از آنجا در حدود 1305 باسلامبول سفر کرده اند و در این شهر اخیر بالاخره رحل اقامت افکنده اند و درآنجا شیخ احمد روحی زبانهای انگلیسی و فرانسه و ترکی عثمانی را فراگرفته و بمعاونت میرزا حبیب اصفهانی فاضل و شاعر معروف چندین کتاب از انگلیسی و فرانسه که از آن جمله حاجی بابا و ژیل بلاس سابق الذکر است بفارسی سلیس ترجمه کرده ، و پس از مدتی اقامت در اسلامبول بسفر حج رفت و در مراجعت مدتی در حلب اقامت داشت باز مجدداً از آنجا بعزم دیدار میرزا آقاخان کرمانی به اسلامبول معاودت نمود، و در یکی از آن نقل و انتقالات بود که شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی هریک یکی از دختران میرزایحیی نوری معروف بصبح ازل را در حباله نکاح خود درآورده و باصطلاح امروزی با یکدیگر «باجناق » شده بوده اند. و این دفعه پس از معاودت باسلامبول برای اولین بار شیخ احمد روحی در آنجا با حاجی میرزاحسن خان خبیرالملک آشنایی پیدا کرد و هر سه نفر بمناسبت اشتراک در مسلک و سنخیت در مشرب از هواداران مخلص سیدجمال الدین افغانی معروف به اسدآبادی که در آن اوقات ( سنه 1309 یا 1310 هَ. ق. ) برحسب دعوت سلطان عبدالحمید به اسلامبول آمده و در آنجا مقیم بود گردیدند و به هواخواهی و همراهی با اوبه تبلیغات و ارسال مکاتیب باطراف در ایران و عراق عرب و تهییج رؤسای روحانی شیعه بر ضد ناصرالدین شاه و میرزا علی اصغرخان امین السلطان و حکومت استبدادی ایران مؤسس بر ظلم و جور و فساد و تحکم در رقاب عباد شروع کردند. اولیای دولت ایران از این گونه حرکات مشوش شده بتوسط علاءالملک سفیر ایران در اسلامبول دستگیری آن سه نفر را از دربار عثمانی درخواست کردند. علأالملک بسلطان چنان وانمود که در شورش ارمنیان که در سال قبل روی داده بود این سه نفر دست داشته اند، لهذا بفرمان سلطان آن سه تن را از اسلامبول به طرابزان تبعید کرده و در آنجا محبوس کردند. و چون در اواخر همان سال یعنی 1313 ناصرالدین شاه بدست میرزا رضا کرمانی کشته شد سؤظنی که بواسطه انتشارات نوشته های ایشان در ایران در حق آنها تولید شده بود قویتر گردید و دولت ایران بتوسط سفیر مزبور رسماً به باب عالی شکایت نموده آنها را قاتل ناصرالدین شاه معرفی کرد و جداً تسلیم آنها را بدولت ایران از باب عالی درخواست نمود لهذا مأمورین عثمانی آنها را از حبس طرابزان بیرون آورده تا سرحد ایران همراه خود آوردند و در آنجا آنها را بمأمورین دولت ایران که برای تحویل گرفتن آنهابسرحد فرستاده شده بودند تسلیم کردند و ایشان آنان را به تبریز آوردند، و سرانجام بدستور محمدعلی میرزا که بتازگی در آن ایام ولی عهد شده بود سر آنان را بریدند. مقبره آنان در قبرستان محله ششکلان است. صاحب تاریخ بیداری ایرانیان به ازلی بودن وی اشاره ای نکرده ، سهل است میگوید: آن سه نفر یعنی شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی و حاجی میرزا حسن خبیرالممالک بهواخواهی سید جمال الدین اسدآبادی در مقام دعوت به اتحاد اسلامی برخاسته بودند. ( مجله یادگار سال سوم شماره 10 مقاله وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی ). و رجوع به مقاله مزبور شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس