روحی زنبیرپوری

لغت نامه دهخدا

روحی زنبیرپوری. [ ی ِ زَم ْ ] ( اِخ ) سیدجعفر متوفی بسال 1154 هَ. ق. وی از اولاد سیدمحمود و سید مزبور از احفاد سیدنعمةاﷲ ولی کرمانی بود. سیدمحمود از وطن خود به هند آمد و احفادش در رنبیر ( نام قصبه ای در نزدیکی لکهنو ) اقامت کردند. سیدجعفر روحی نزد میرلطف اﷲ بلگرامی دانش فراگرفت سپس به شاه جهان آباد سفر کرد و با عبدالقادر بیدل مصاحب شد. پس از آن به لکهنو آمد و از مصاحبان عبدالرضا متین اصفهانی و عبدالعلی تحسین کشمیری و داود اکبرآبادی گردید. این اشعار از اوست :
باغبان نگذاشت تا بیرون برم گل از چمن
نکهتی دزدیدم و آن هم صبا تاراج کرد.
شکفته جبهه کدام آفتاب می آید
که خنده چون سحر از گرد کاروان پیداست.
و رجوع به نتایج الافکار ص 279 و فرهنگ سخنوران و الذریعه ذیل دیوان روحی رنبیری شود.

فرهنگ فارسی

سید جعفر متوفی بسال ۱۱۵۴ ه. ق . وی از اولاد سید محمود و سید مزبور از احفاد سید نعمت الله ولی کرمانی بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس