روحانیان

لغت نامه دهخدا

روحانیان. ( اِ مرکب ) رجوع به روحانی بضم را شود.

پیشنهاد کاربران

روحانیان ؛ ج ِ فارسی روحانی است. ( آنندراج ) . فرشتگان و پریان. ( غیاث ) . بنی جان ، یا جنیان برادران دیوان وپریان. ملائکه ای که موکل کواکب سبعه اند. ( لغت محلی شوشتر خطی ) :
تو نه آنی کز کفت روحانیان شکر خورند
...
[مشاهده متن کامل]

قدر خود بشناس و قوت از خوان و خان کس مخور.
خاقانی.
صیدگه شاه جهان را خوش چراگاه است از آنک
لخلخه روحانیان بینی در او بعرالظبا.
خاقانی.
تنیده تنش بر رصدهای دور
به روحانیان بر جسدهای نور.
نظامی ( از آنندراج ) .
پیشکش خلعت زندانیان
محتسب و ساقی روحانیان.
نظامی.

سلیم: روحانیان: پلرسایان
روحانیان=افراد دین دار
فرشتگان
روحانیان: فرشتگان
( ( با هوای جسم رفتن در ره روحانیان
در لباس دیو جستن رتبت روح الامین ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 444. )

افراد دین دار ، عالم

بپرس