روح پروردن. [ پ َرْ وَ دَ ] ( مص مرکب ) پروردن روح. زنده گردانیدن. حیات بخشیدن : فراق روی تو آن روز نفس کشتن بودنظر بروی تو امروز روح پروردن.سعدی.