روح روان. [ ح ِ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )جان عزیز. ( لغت محلی شوشتر خطی ). || آسایش جان. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از معشوق و شراب و هرچیز خوب. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).