روتازه. [ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) تازه رو. خوشرو. گشاده رو. بشاش : به شمس الدین محمد گفت برخیزبیار آن زاهد روتازه را تیز.نظامی.و رجوع به تازه رو شود. || مرحوم وحید دستگردی روتازه را در بیت ذیل از نظامی ، تازه سکه معنی کرده است : دادمش نقدهای روتازه چیزهایی برون ز اندازه.( هفت پیکر ص 152 ).