روت پارملی ( به زبان لاتین Ruth A. Parmelee ) ، ( متولد ۳ آوریل ۱۸۸۵ میلادی شهر ترابزون - امپراتوری عثمانی - وفات ۱۵ دسامبر ۱۹۷۳ شهر کنکورد، نیوهمپشایر ایالات متحده آمریکا ) ، پرستار اهل آمریکا او شاهد عینی نسل کشی ارمنیان می باشد.
او به عنوان پرستار در بیمارستان زنان آمریکایی در شهر «خارپرت» خدمت می کرد. خانواده او از مبلغان مذهبی مسیحی بودند. به علت نبود مدرسه تا سن ۱۱ سالگی در نزد خانواده خود تحصیلات ابتدایی را گزرانده تا این که به آمریکا نقل مکان می کند. او تحصیلات خود را در دبیرستان اوبرلین در شهر اوبرلین، اوهایو ادامه داد و تا این که در سال ۱۹۰۷ میلادی با مدرک کارشناسی از کالج ابرلین فارغ التحصیل می شود.
پرستار پارملی تحصیلات خود را در دانشگاه ایلینوی در اربانا - شمپین آمریکا ادامه داده و مدرک پزشکی خود را کسب می کند. پرستار پارملی به فیلادلفیا، پنسیلوانیا نقل مکان می کند و در بیمارستان زنان آن شهر مشغول به کار می شود. او در سال ۱۹۱۴ میلادی به همراه هیئتی از آمریکا برای ماموریتهای خارجی به شهر خارپرت، الازیغ کنونی می رود. او در مدت کوتاهی می تواند در کالج آمریکایی – ارمنی ( یِپرات ) زبان ارمنی و ترکی را فرا بگیرد.
از فعالیت های انسان دوستانه متعددی انجام می دهد که از آن فعالیت ها می توان به:
«کمک به مهاجرین زنان یونانی در بیمارستان سالونیک یونان. و کمک به زنان باردار ارمنی در بیمارستان آمریکائی شهر خارپرت، را نام برد. »
پرستار پارملی در دفتر خاطرات خود که در طی قتل عام او در شهر خارپرت سکونت داشته نوشته است. «در سال ۱۹۶۷ میلادی دفتر خاطرات پارملی به صورت کتابی به نام «پیشگام در دره فرات» به تلاش دانشگاه کومیتاس در انگلستان به چاپ می رسد. »[ ۱] همچنین علاوه بر این کتاب، کتاب دیگری به نام «جنایات ترکیه» نوشته جیمز بارتون در سال ۱۹۹۸م به چاپ رسیده که نوشته های پرستار پارملی در آن کتاب هم ذکر شده است. [ ۲]
«من تنها پرستار شهر خارپرت بودم و در مراحل آغاز قتل عام شاهد دستگیری روشنفکران ارمنی شهر خارپرت بودم. در تاریخ ۱ مه ۱۹۱۵ گروهی از ارمنی ها که شامل بازرگانان، کشیش، اساتید دانشگاه و غیره بودند دستگیر شدند. هر چند تعداد کمی از مردان با نفوذ ارمنی شبانه از شهر گریخته بودند. آنان را در زندان خارپرت که سلولهای تنگ آن بزرگتر از یک صندوقچه نبود انداخته بودند آنان تحت شکنجه و فشار روحی و جسمی قرار داشتند. من یک بار برای مداوا آنان به زندان رفتم. او در دفتر خاطرات خود به نام های «تنکجیان، سوقیگیان، بوجانسانیان و پروفسور دونابد لولجیان» اشاره می کند. »


این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو به عنوان پرستار در بیمارستان زنان آمریکایی در شهر «خارپرت» خدمت می کرد. خانواده او از مبلغان مذهبی مسیحی بودند. به علت نبود مدرسه تا سن ۱۱ سالگی در نزد خانواده خود تحصیلات ابتدایی را گزرانده تا این که به آمریکا نقل مکان می کند. او تحصیلات خود را در دبیرستان اوبرلین در شهر اوبرلین، اوهایو ادامه داد و تا این که در سال ۱۹۰۷ میلادی با مدرک کارشناسی از کالج ابرلین فارغ التحصیل می شود.
پرستار پارملی تحصیلات خود را در دانشگاه ایلینوی در اربانا - شمپین آمریکا ادامه داده و مدرک پزشکی خود را کسب می کند. پرستار پارملی به فیلادلفیا، پنسیلوانیا نقل مکان می کند و در بیمارستان زنان آن شهر مشغول به کار می شود. او در سال ۱۹۱۴ میلادی به همراه هیئتی از آمریکا برای ماموریتهای خارجی به شهر خارپرت، الازیغ کنونی می رود. او در مدت کوتاهی می تواند در کالج آمریکایی – ارمنی ( یِپرات ) زبان ارمنی و ترکی را فرا بگیرد.
از فعالیت های انسان دوستانه متعددی انجام می دهد که از آن فعالیت ها می توان به:
«کمک به مهاجرین زنان یونانی در بیمارستان سالونیک یونان. و کمک به زنان باردار ارمنی در بیمارستان آمریکائی شهر خارپرت، را نام برد. »
پرستار پارملی در دفتر خاطرات خود که در طی قتل عام او در شهر خارپرت سکونت داشته نوشته است. «در سال ۱۹۶۷ میلادی دفتر خاطرات پارملی به صورت کتابی به نام «پیشگام در دره فرات» به تلاش دانشگاه کومیتاس در انگلستان به چاپ می رسد. »[ ۱] همچنین علاوه بر این کتاب، کتاب دیگری به نام «جنایات ترکیه» نوشته جیمز بارتون در سال ۱۹۹۸م به چاپ رسیده که نوشته های پرستار پارملی در آن کتاب هم ذکر شده است. [ ۲]
«من تنها پرستار شهر خارپرت بودم و در مراحل آغاز قتل عام شاهد دستگیری روشنفکران ارمنی شهر خارپرت بودم. در تاریخ ۱ مه ۱۹۱۵ گروهی از ارمنی ها که شامل بازرگانان، کشیش، اساتید دانشگاه و غیره بودند دستگیر شدند. هر چند تعداد کمی از مردان با نفوذ ارمنی شبانه از شهر گریخته بودند. آنان را در زندان خارپرت که سلولهای تنگ آن بزرگتر از یک صندوقچه نبود انداخته بودند آنان تحت شکنجه و فشار روحی و جسمی قرار داشتند. من یک بار برای مداوا آنان به زندان رفتم. او در دفتر خاطرات خود به نام های «تنکجیان، سوقیگیان، بوجانسانیان و پروفسور دونابد لولجیان» اشاره می کند. »



wiki: روت پارملی