روبیدن


مترادف روبیدن: جارو کردن، رفتن، روفتن

معنی انگلیسی:
dust, sweep, to sweep

لغت نامه دهخدا

روبیدن. [ دَ ] ( مص ) جاروب دادن. ( آنندراج ). جاروب کردن و از گرد و غبار پاک ساختن. روفتن. ( ناظم الاطباء ). رُفتن. و رجوع به روفتن شود.

فرهنگ فارسی

روفتن، جاروب کردن، گردوخاک وزباله جمع کردن
( مصدر ) پاک ساختن از گرد و غبار جاروب کردن روفتن رفتن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) جاروب کردن .

فرهنگ عمید

= رُفتن

واژه نامه بختیاریکا

( روبیدِن ) رُفت دادن؛ رُفتِن؛ ورُفتِن ( ور رفتن ) ؛ ون و رو؛ رَندن؛ هل رو

مترادف ها

sweep (فعل)
رفتن، زدودن، جاروب کردن، روبیدن، روفتن، بسرعت گذشتن از، از این سو بان سو حرکت دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس