روبهقان

لغت نامه دهخدا

روبهقان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان از شهرستان شیراز واقع در 51هزارگزی شرق زرقان و 2هزارگزی راه فرعی بندامیر به سلطان آباد. در جلگه واقع است و آب و هوایی معتدل دارد. سکنه آن 682 تن است که مذهب تشیع دارندو به فارسی تکلم می کنند. آب آن از رودخانه کر تأمین می شود. محصولش غلات و برنج ، و شغل مردم زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

پیشنهاد کاربران

روبهقان یک روستایی که قدمت ان قبل از اسلام است. بجز فامیل های کشاورز بقیه فامیل ها به صورت برده که جرم انان دزدی وغارت بوده به این روستا اورده میشودند. دین همه این روستا غیراز اسلام بوده روب حق. روبحقیان.
...
[مشاهده متن کامل]
روبهحقان. روبهقان. بیشترین قتل ها. وبیشترین درگیری ها دراین روستا پیدایش بوده ازقبیل تغیر دین ها بعد از اسلام

در بین روستاهای اطراف مردمی با تقوا ودین دار ی مشهور بودهبه همین دلیل رو به حقان نام گزاری شده در سالها ی درو که من یادم هست در ایام محرم روستاهای اطراف با هویت های سینه زنی برای تسلیت به این روستا می آمدند وجمعیت این روستا سادات بیشتری داشت
در بین روستاهای همجوار مردمی با تقوی و خدا پرستی مشهور بوده به معنایی رو به حقان معروف بوده است به همین دلیل روبهقان نامگذاری شده است
روبهقان چون مردمی در راه حق قدم بر می داشتند و مردمی مهمان نواز دارد
روبهقان از روبهگان می اید چون در قدیم بیشه زار بوده است و محیط زیست غنی داشته است از جانوار وحشی و به مرئر زمان در تلفظ روبهقان شده است

بپرس