روبهقان
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
روبهقان یک روستایی که قدمت ان قبل از اسلام است. بجز فامیل های کشاورز بقیه فامیل ها به صورت برده که جرم انان دزدی وغارت بوده به این روستا اورده میشودند. دین همه این روستا غیراز اسلام بوده روب حق. روبحقیان.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
روبهحقان. روبهقان. بیشترین قتل ها. وبیشترین درگیری ها دراین روستا پیدایش بوده ازقبیل تغیر دین ها بعد از اسلام
در بین روستاهای اطراف مردمی با تقوا ودین دار ی مشهور بودهبه همین دلیل رو به حقان نام گزاری شده در سالها ی درو که من یادم هست در ایام محرم روستاهای اطراف با هویت های سینه زنی برای تسلیت به این روستا می آمدند وجمعیت این روستا سادات بیشتری داشت
در بین روستاهای همجوار مردمی با تقوی و خدا پرستی مشهور بوده به معنایی رو به حقان معروف بوده است به همین دلیل روبهقان نامگذاری شده است
روبهقان چون مردمی در راه حق قدم بر می داشتند و مردمی مهمان نواز دارد
روبهقان از روبهگان می اید چون در قدیم بیشه زار بوده است و محیط زیست غنی داشته است از جانوار وحشی و به مرئر زمان در تلفظ روبهقان شده است